جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵ - دست تضرع به مناجات برآوردن و در حلقه اجابت قبله حاجات استوار کردن
آرد از رنگ به بیرنگی روی
یابد از گلشن بیرنگی بوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰ - عقد اول در پرده گشایی از گشادگی دل و بیان آنکه در پهلوی راستان به وی توان رسید محروم ماند هر که در پهلوی خویش طلبید
بو که از زنده دلی یابی بوی
به ره زنده دلی آری روی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۹ - عقد چهارم در استدلال به ظهور آثار وجود آفریدگار سبحانه ما اعز شأنه و ما اجلی برهانه
نرگس این چمنی کز لب جوی
خوش نهاده ست نظر سوی به سوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۹ - عقد چهارم در استدلال به ظهور آثار وجود آفریدگار سبحانه ما اعز شأنه و ما اجلی برهانه
چون نماید به تو این دولت روی
رو در آن آر و به کس هیچ مگوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۲ - عقد پنجم در بیان یکتایی و برهان بی همتایی حق سبحانه که در بیان و برهان همه زبان آوران یکسانند و همه بی زبانان یکزبان
ثنوی اهرمن و یزدان گوی
تافت از انجمن ایمان روی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۲ - عقد پنجم در بیان یکتایی و برهان بی همتایی حق سبحانه که در بیان و برهان همه زبان آوران یکسانند و همه بی زبانان یکزبان
نیست این راستی و راستروی
که چنان راست که گویی نشوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۹ - حکایت مناظره کلیم در نواحی طور با آن سیه گلیم مهجور که چرا سجده آدم نکردی و سر به طوق لعنت درآوردی
گفت کز سجده آدم ز چه روی
تافتی روی رضا راست بگوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۱ - عقد هشتم در بیان ارادت که عنان قصد از مقاصد مجازی تافتن است و بر باد پای جهد به کعبه مراد حقیقی شتافتن
گوش کامد پی قرآن شنوی
تا به فرموده یزدان گروی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۲ - حکایت آن مرید گرم رو که به فرموده پیر پخته کار در تنور فروزان نشست و از تاب آتش یک موی بر اندام وی کج نگشت
آتشش شعله زنان از همه سوی
بر تنش کج نشده یک سر موی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۳ - عقد دوازدهم در سر فقر که برقع سواد الوجه فی الدارین بیاض چهره هستی خود نهفتن است فی مرتبتی العلم و العین
بس بود وجه تو این زردی روی
سرخرویی ز زر خواجه جوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۴ - حکایت آن شیر زن موصلی که به روبه بازی موصل اخبار خواجه ای که طالب مواصلت وی بود پای توکل از پیشه فقر بیرون ننهاد
مهر هر سفله کجا گیرم خوی
سوی هر قبله کجا آرم روی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۷ - مناجات در کف تضرع گشادن و قدم رجا در میدان توکل نهادن
دار پیوندش ازان تار قوی
کن بدل کهنگیش را به نوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۸ - عقد هفدهم در توکل که اعتماد است بر کفیل ارزاق و تفویض امر به تدبیر وکیل علی الاطلاق عمت الاؤه و تقدست اسماؤه
جهل باشد که ازو تابی روی
با کفیلیش شوی روزی جوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۰ - عقد بیست و یکم در غیرت که عبارت است از حمیت محبت صاحب سیر به قطع تعلق غیر از محبوب یا قطع التفات محبوب از غیر
چرک شرک از دل خود پاک بشوی
پاک شو پس سوی پاک آور روی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۹ - عقد بیست و چهارم در حریت که طوق بندگی حق را گردن نهادن است و ربقه بندگی خلق از گردن گشادن
دست ز آلایش کونین بشوی
ترک آسایش کونین بگوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۲ - عقد بیست و پنجم در فتوت که بار خود از گردن خلق نهادن است و زیر بار خلق ایستادن
هر چه بدهی به کسی باز مجوی
دل ز اندیشه آن پاک بشوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۸ - عقد بیست و هفتم در اخلاص که پای همت بر سر هوا نهادن است و گردن ارادت از ربقه ریا گشادن
رشحی از چشمه اخلاص بجوی
وز رخ جان خود آن چرک بشوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۵ - حکایت آن حکیم که از تره زار جهان به شاخی چند قناعت کرده بود و از خوان جهانیان دندان طمع برکنده
تره کاری ز قضا بر لب جوی
بود ز آلودگی گل تره شوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۰ - عقد سی و یکم در بعض دیگر از فضایل نوع انسان چون حلم و مدارا و عفو و احسان
همه تن پای شده همچون گوی
اندرین معرکه داری تک و پوی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۱ - حکایت راهبی که فریفته نشد به دعوی شیطان که گفت من عیسی ام از آسمان نزول کرده
کای شده کجرویت عادت و خوی
پرسمت یک دو سخن راست بگوی