گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست

 

بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر

غالیه بر سر و رو  کرد  و برون رفت بدر

فرخی سیستانی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۸

 

خواجه در غم من ار گفت که چون بی‌خردان

دین به دل کرده‌ای اندر ره دنیا لابد

دیو در گوش هوا و هوسش می‌گوید

از پی کبر و کنی چون متنبی سد جد

من چه دانستم کز تربیت روح‌القدس

[...]

سنایی
 

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - هم در مدح اتسز

 

هر که او بندهٔ این حضرت والا بود

همچو من صاب صد نعمت و آلا گردد

وطواط
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

آن کل شوم نیک تیر دل از من بربود

عشق بر عشق چو آروغ برافروز فروز

یاسمن گون رخ . . . ون را بزهارم بنمود

شب ز سودای ویم دیده حمدان نغنود

سوزنی سمرقندی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۲۴ - النوبة الثالثة

 

جز خداوند مفرمای که خوانند مرا

سزد این نام کسی را که غلام تو بود

میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۰۱- سورة القارعة- مکیة » النوبة الثالثة

 

پر آب دو دیده و پر آتش جگرم

چه کند عرش که او غاشیه من نکشد؟

میبدی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - مدح بهاءالدین محمد وزیر

 

ملک را فال ز اقبال بقا می یابد

آز را علت افلاس دوا می یابد

بدل و دست بهاء الدین تاج الوزراء

آنکه ایام از او فرو بها می یابد

حامدی اصلی فرخنده محمد نامی

[...]

اثیر اخسیکتی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - فی النصیحه

 

گاه آنست دلم را که بسامان گردد

کار دریابد و از کرده پشیمان گردد

عشقبازی و هوس نوبت خودداشت، کنون

وقت آنست که دل با سر ایمان گردد

دل که برگرد رخ خوبان گردد ناچار

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۸ - وله ایضا

 

عالم لطف علاء الدّین معلومت هست

که مرا بر تو زبان جز به ثنا می نرد

بر تو مهریست مرا هردم ازین روی چو صبح

سخنم با تو جزا ز صدق و صفا می نرود

قدر از کلک تو انگشت بد ندان بر دست

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

مجد همگر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱

 

گاه آنست که در حجله نشیند غنچه

صبحدم لاله سیراب چو ساغر گیرد

مجد همگر
 

سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۸

 

وآن که در نعمت و آسایش و آسانی زیست

مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۸

 

به همه حال اسیری که ز بندی برهد

بهتر از حال امیری که گرفتار آید

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۱

 

گر هنرمند از اوباش جفایی بیند

تا دلِ خویش نیازارد و در هم نشود

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۱

 

سنگِ بد گوهر اگر کاسه‌ زرّین بشکست

قیمتِ سنگ نیفزاید و زر کم نشود

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۱

 

گر مرا هیچ مرادی پس ازین پیش آمد

حاسدم را ز حسد روز پسین پیش آمد

آنکه در خاطر من غیر ترا داشت گمان

شرم بادش ز خود آن دم که یقین پیش آمد

در خم تست و سر زلف تو، ار جان طلبند

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۲

 

شب مرا در جگر سوخته مهمانی بود

یوسف مصر درین زاویه زندانی بود

گوشه ای بود و غمش آمد و تشویشم آمد

شد پریشان دلم و جای پریشانی برد

پاسبان مست و ملک بیخرد و سگ در خواب

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣١۵

 

عقل گویدم از عالم وحدت مگذر

که بسی دوست نما دشمن بد خواه بود

گوشه ئی گیر و کناری ز همه خلق جهان

تا میان تو و غیری نبود داد و ستد

زانکه با هر که ترا داد و ستد پیدا شد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۱۷ - مرثیه فوت طاهر بن اسحق

 

صرصر حادثه بر گلشن افضال گذشت

سرو آزاده شکست و گل بیخار نماند

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۱۷ - مرثیه فوت طاهر بن اسحق

 

سخن اهل هنر جمله دریغست برانک

مظهر مرحمت و رأفت دادار نماند

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۱۷ - مرثیه فوت طاهر بن اسحق

 

عز دین طاهر اسحق که تا شد ز جهان

در جهان کرم از مکرمت آثار نماند

ابن یمین
 
 
۱
۲
۳
۱۵
sunny dark_mode