نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵
لله الحمد نمردیم و بدیدیم چنین
که نه یاریست زما شاد و نه خصمی غمگین
دلی افسرده ز عشق و سری آزرده ز عقل
سینه ای خسته ز مهر و نظری بسته زکین
سبحه ای رشته اش از طره ی ترسابچگان
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱ - در عزیمت خامس آل عبا (ع)
عوض یاری او سنگ زدندش بجبین
خون پیشانی او رفت بگردون ز زمین
هرکماندار زدش تیر به پیکر زکمین
هر ستمکار زدش نیزه به پهلو ازکین
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۳ - درحوادث شام و مصیبت جگر گوشه امام علیهما السلام
خادمی داد جوابش که یتیمی زحسین
دیده در خواب پدر وز گهر آموده دو عین
گفت برخیز بطشت زر وسرپوش لجین
سر سردار سرانرا بنهش بین یدین
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - پیک صبا
ای صبا، ای نفست قافله فروردین
ای صبا، ای گذرت، ماشطه حورالعین
می شوی زینت اطفال چمن در نیسان
می کنی غارت افواج شجر در تشرین
نیستی ساغر و بس دور زنی در دوران
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۳ - مهر درخشنده
حیف از آن مهر درخشنده که شد خاک نشین
حیف از آن قد دل آرا که فتاد از سر زین
حیف از آن قامت رعنا که نگون شد به زمین
حیف از آن زلف سمن سا که ز خون شد رنگین
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۳ - همچنین
ای قدت فتنه دل خنده تو رهزن دین
سرو گلزار وفا ماه ختا غیرت چین
پرده شرم ز رخسار بر انداز و ببین
با چنین گنج که شد خازن و روحالامین
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۷ - معجزه حضرت موسی بن جعفر (ع)
بدن بیسر او ماند سه روز از ره کین
بعد قتل از ستم شمر ستمگر به زمین
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۲ - خطبه حضرت سید سجاد(ع) در شام خراب
که حسن هست عموی من و فخر ثقلین
پدرم سبط نبی خسرو مظلوم حسین
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الفضل العباس سلام الله علیه » شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی الفضل العباس سلام الله علیه
تا شد آنسینه که بودی صدف گوهر دین
هدف ناوک کین
فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سرودهها » شمارهٔ ۷ - ایران - اسلام
ای خوش آن روز که ایران بُد چون خُلدِ برین
بود مُستَملَکَش از خطهٔ چین تا خطِ چین
از کیومرثش بُد روزِ سیامک تأمین
تا چه طهمورث و هوشنگ و جمش یار و معین
فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سرودهها » شمارهٔ ۸ - مسمط بهاریه
چون فریدون علم افراشت ز نو فروردین
اردیش ایرجسان گشت ولیعهد زمین
سَلْمِ وی رشک بر او برد و کمر بست به کین
خون او ریز الا ماه منوچهرجبین