گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

از تو جز درد دل و خون جگر حاصل نیست

چه کنم جان؟ چو جزین هیچ دگر حاصل نیست

بر نبندد ز میان تو کمر طرفی، از آنک

در میان خود بجز از طرف کمر حاصل نیست

ذوق باشد دهنم را که کد یاد لبت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

در فراقت دل ازین سوخته تر نتوان داشت

خویشتن را به ازین زیر و زبر نتوان داشت

سرخ روییّ خود از لعل تو می دارم چشم

وین چنین چشم کز از خون جگر نتوان داشت

عاشقان را بکرشمه تو چنان ریزی خون

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

باز ما را رخ زیبای تو در کار آورد

با زمان بند کمند تو گرفتار آورد

هوسم بود که چون غنچه گریزم در خود

بازم از پوست برون آن گل رخسار آورد

کرده بد روی بدیوار لامت دل من

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

آه کان قاعدۀ وصل چنان هم بنماند

زان همه عیش و طرب نام و نشان هم بنماند

اشک من خود سپری بود و لیکن گه گاه

مددی بود ز خون دل و آن هم بنماند

جان بسی کدم و در سینه همی پروردم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

یا رب! این بچّهٔ ترکان چه ز ما می‌خواهند؟

که همیشه دل ما را به بلا می‌خواهند

زلف پرچین ز چه بر زیر کله می‌شکنند؟

گر نه مان بسته ترا ز چین قبا می‌خواهند

روز اسب و زره و تیغ و کمر می‌طلبند

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

من نه آنم که ز کویت بجفا بر گردم

یا ز عشق تو به صد گونه بلا برگردم

بیقینم که چو زلف تو نیاید بکفم

نافه یی، گر بهمۀ چین و خطا برگردم

جان شود قالب من و تو بر تو کر یک دم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

چه جفا بود کز آن ترک ختن نشنیدم

چه محالات کز آن عهد شکن نشنیدم

هر کسی را گوید کو را دهنی هست، و لیک

من بسی جستم و جز نام دهن نشنیدم

تا بدیدم که سمن رنگ رخش بر خود زد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵

 

یاد باد آنکه حریفان همه با هم بودیم

دوستانی که همه یک دل و محرم بودیم

نوحریفانی پاکیزه تر از قطرۀ آب

بر نشسته بگل و لاله چو شبنم بودیم

هر یکی عالمی از فضل و هنرمندی و باز

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲

 

منم امروز و یکی مطرب و جایی خالی

شیشه یی پر ز می و صحن سرایی خالی

خانه یی خرد، و لیکن چون نگارستانی

خوش و از زحمت هر خانه خدایی خالی

نرد و شطرنج بدست آید و در شیوۀ خویش

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
sunny dark_mode