مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۹ - باز گفتن بازرگان با طوطی آنچ دید از طوطیان هندوستان
صد هزاران نیک و بد را آن بهی
میکند هر شب ز دلهاشان تهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۹ - تفسیر دعای آن دو فرشته کی هر روز بر سر هر بازاری منادی میکنند کی اللهم اعط کل منفق خلفا اللهم اعط کل ممسک تلفا و بیان کردن کی آن منفق مجاهد راه حقست نی مسرف راه هوا
هر که کارد گردد انبارش تهی
لیکش اندر مزرعه باشد بهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۸ - آمدن مهمان پیش یوسف علیهالسلام و تقاضا کردن یوسف علیهالسلام ازو تحفه و ارمغان
ور نهای منکر چنین دست تهی
در در آن دوست چون پا مینهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان
میفتد او سو به سو بر هر رهی
در گل و میخنددش هر ابلهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۸ - پرسیدن پیغمبر صلی الله علیه و سلم مر زید را که امروز چونی و چون برخاستی و جواب گفتن او که اصبحت ممنا یا رسول الله
گفت یک اصبع چو بر چشمی نهی
بیند از خورشید عالم را تهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست
تا تو تن را چرب و شیرین میدهی
جوهر خود را نبینی فربهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱ - حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه جهت غریمان به الهام حق تعالی
گر روم من پیش او دست تهی
او مرا بُکْشَد، اجازت میدهی؟
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
بوک بر اجزای او تابد مهی
بوک در وی تاب مه یابد رهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۷۶ - فوت شدن دزد به آواز دادن آن شخص صاحبخانه را که نزدیک آمده بود که دزد را دریابد و بگیرد
گفت طراری تو یا خود ابلهی
بلک تو دزدی و زین حال آگهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۰ - ترسیدن کودک از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص کی ای کودک مترس کی من نامردم
چون ندید اندر دهل او فربهی
گفت خوکی به ازین خیک تهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۲ - قصهٔ اعرابی و ریگ در جوال کردن و ملامت کردن آن فیلسوف او را
فکر آن باشد که بگشاید رهی
راه آن باشد که پیش آید شهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۳ - عذر گفتن فقیر به شیخ
حالت من خواب را ماند گهی
خواب پندارد مر آن را گمرهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۲ - منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را
مشت بر هم میزدند از ابلهی
پر بدند از جهل و از دانش تهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام
وانک لنگ و لوک آن سو میجهی
از همه لنگی و لوکی میرهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۴ - قصهٔ بط بچگان کی مرغ خانگی پروردشان
تو ز کرمنا بنی آدم شهی
هم به خشکی هم به دریا پا نهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱ - سر آغاز
نیست شرح این سخن را منتهی
پارهای گفتم بدانی پارهها
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱ - باقی قصهٔ اهل سبا
خار سه سویست هر چون کش نهی
در خلد وز زخم او تو کی جهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴ - قصهٔ اهل ضروان و حیلت کردن ایشان تا بی زحمت درویشان باغها را قطاف کنند
آن زکاتی دان که غمگین را دهی
گوش را چون پیش دستانش نهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹ - افتادن شغال در خم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان
شید کردی تا به منبر بر جهی
تا ز لاف این خلق را حسرت دهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۸ - جمع آمدن ساحران از مداین پیش فرعون و تشریفها یافتن و دست بر سینه زدن در قهر خصم او کی این بر ما نویس
ور نظر بر نور داری وا رهی
از دوی و اعداد جسم منتهی