خود تویی از ناسپاسان بر نعم

کافری کردی چو بر آئین ستم

پس بترسید از ظهور آن مهم

حاضران گشتند در دم منهزم

این چنین کردیم و میراث آن نعم

ما به اسرائیلیان دادیم هم

زآن سپس نزدیک گرداندیم هم

قبطیان را بر کنار ژرف یم

آب دریا هِشت در دم سر به هم

رفت موسی، ماند فرعون او به یم

این کتاب ار می فرستادیم هم

بر یکی مردی که او بود از عجم

تا شما را نشکنند ایشان به هم

پایمال اعنی نسازند از ستم

آنچه بر من کردی اِنعام از کرم

همچنین بر والدینم زآن نعم

گفت ای پروردگار من ستم

کردم از بی دانشی بر خویش هم

یا بگفتید این به حالی که قسم

خورده بودند از تبه کاری به هم

پس دهد او را اعاده باز هم

در قیامت بعد از آنکه بُد عدم

یاد کن روزی که بر طیّ رقم

مر دمیده میشود در صور دم

غیر از این نبود که فرموده شدم

که پرستم رب این شهر و حرم

که درآوردند موسی را ز یم

زین تفحص بی خبر بودند هم

آنچه اعلام از تو فرمودیم هم

ما بر این پیمان گرفتیم از امم

وآنچه روزی داده ایم از بیش و کم

ما بر ایشان، می کنند انفاق هم

کو بُدش بس میل بر ایمان عم

داشت او ز ایمان وحشی رنج و غم

پس کنند ار حرمت توحید ضمّ

مشرکان با احترامات حرم

لیک بود آن بخششی اندر رقم

بر تو از پروردگار ذوالکرم

امتحان یعنی که در کل امم

بوده است و باز خواهد بود هم