انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵
تا که دستم زیر سنگ آوردهای
راستی را روز من شب کردهای
از غم عشق تو دل خون میخورد
وای آن مسکین که با او خوردهای
یک به ریشم کم کن از آهنگ جور
[...]
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶
دامن اندر پای صبر آوردهای
پس به بیداد آستین برکردهای
هر زمان گویی چه خوردم زان تو
بیش از این چبود که خونم خوردهای
یک به دستم کم کن از آهنگ جور
[...]
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
در ره او پا و سر گم کردهای
پردهٔ در پردهٔ در پردهای
عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » گفتار یوسف همدان دربارهٔ عالم وجود
گر باستی، همچو سنگ افسردهای
گه مرداری وگاهی مردهای
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴ - در نعت اولاد مرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند
گر تو اندر راه ایشان مردهای
از ملک گوی معانی بردهای
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
گر تو دین او نداری مردهای
ور یقینت نیست پس افسردهای
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۴ - قصۀ جنگ خندق و کشته شدن عمرو بدست امیر کل امیر و شادمان شدن حضرت رسول(ص) و اصحاب از آن فتح کبیر
ز آنکه ترک لات و عزّی کردهای
ره بسوی دین احمد بردهای
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۵ - قصه شیخ شقیق بلخی و هارون الرشید، و بیان نمودن ربقه امام معصوم موسی کاظم علیه السلام و منصور حلاج و تمثیل آنکه آشنا بیگانه را راه به آشنائی مینماید و بیگانه آشنا نمیشود
خود به این دنیا قناعت کردهای
آبروی آخرت را بردهای
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۵ - در نصیحت بترغیب دین و آئین نبی، و ترک دنیا و میل بعقبی
گر تو در دین نبی پی بردهای
جانب معبود رو آوردهای
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۵ - در نصیحت بترغیب دین و آئین نبی، و ترک دنیا و میل بعقبی
در مقام نیستی پی بردهای
خویش را ذاتی عجب نشمردهای
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
ای دل آخر تو درون پردهای
خویشتن درخویشتن گم کردهای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۶
مرحبا ای پرده تو آن پردهای
کز جهان جان نشان آوردهای
برگذر از گوش و بر جانها بزن
ز آنک جان این جهان مردهای
درربا جان را و بر بالا برو
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۵
ای دلی کز گلشکر پروردهای
ای دلی کز شیر شیران خوردهای
وی دلی کز عقل اول زادهای
حاتم از دست سلیمان بردهای
طاقت عشقت ندارد هیچ جان
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز
جمله معشوق است و عاشق پردهای
زنده معشوق است و عاشق مردهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۲ - سؤال کردن رسول روم از عمر رضیالله عنه از سبب ابتلای ارواح با این آب و گل جسم
از برای فایده این کردهای
تو که خود از فایده در پردهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان
بشنو الفاظ حکیم پردهای
سر همانجا نه که باده خوردهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع
در میان صد گرسنه گردهای
پیش صد سگ گربهٔ پژمردهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
تو چه داری و چه حاصل کردهای
از تک دریا چه دُر آوردهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۱ - گفتن نابینای سایل کی دو کوری دارم
دان که با یوسف تو گرگی کردهای
یا ز خون بی گناهی خوردهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۴ - دانستن پیغامبر علیه السلام کی سبب رنجوری آن شخص گستاخی بوده است در دعا
از فلک آویخته شد پردهای
از پی نفرین دل آزردهای