عطار » پندنامه » بخش ۱۱ - در بیان چارچیز که اندر خطر بود
مقبل آن مردی که شد زین جفت طاق
پشت بر وی کرد و دادش سه طلاق
عطار » پندنامه » بخش ۶۵ - در بیان علامتهای منافق
دور باش ای خواجه از اهل نفاق
در جهنم دان منافق را وثاق
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
درد باید درد بی حد از فراق
هر زمان در راه او پر اشتیاق
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
ای بسا بردرد و سودای فراق
داده جان خویشتن در اشتیاق
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲
در فراقت طاقت من گشت طاق
مستغاث از جور و بیداد ازفراق
جفت اندوه و فغانم روز و شب
تا بماندَستَم، من از وصل تو طاق
جز خیال تو ندارم هم نشین
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۰ - پا واپس کشیدن خرگوش از شیر چون نزدیک چاه رسید
اختران تافته بر چار طاق
لحظه لحظه مبتلای احتراق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۴ - قصهٔ بازرگان کی طوطی محبوس او، او را پیغام داد به طوطیان هندوستان هنگام رفتن به تجارت
گفت میشاید که من در اشتیاق
جان دهم اینجا بمیرم در فراق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۴ - وداع کردن طوطی خواجه را و پریدن
یک دو پندش داد طوطی بینفاق
بعد از آن گفتش سلام الفراق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۰ - وصیت کردن رسول صلی الله علیه و سلم مر علی را کرم الله وجهه کی چون هر کسی به نوع طاعتی تقرب جوید به حق، تو تقرب جوی به صحبت عاقل و بندهٔ خاص تا ازیشان همه پیشقدمتر باشی
صبر کن بر کار خضری بی نفاق
تا نگوید خضر رو هذا فراق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو
خام را جز آتش هجر و فراق
کی پزد کی وا رهاند از نفاق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۸ - پرسیدن پیغمبر صلی الله علیه و سلم مر زید را که امروز چونی و چون برخاستی و جواب گفتن او که اصبحت ممنا یا رسول الله
وا گشایم هفت سوراخ نفاق
در ضیای ماه بی خسف و محاق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۱ - بیان آنک فتح طلبیدن مصطفی صلی الله علیه و سلم مکه را و غیر مکه را جهت دوستی ملک دنیا نبود چون فرموده است الدنیا جیفة بلک بامر بود
پس چه باشد مکه و شام و عراق
که نماید او نبرد و اشتیاق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا
تو شدی بیهوش و افتادی به طاق
بیخبر گفت اینت سالوس و نفاق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان
تا توانی پا مَنِه اندر فَراق
اَبْغَضُ الْاَشْیاء عِندي الطَّلاق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۰ - تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر
گفت صوفی را برو سوی وثاق
یک گلیم آور برای این رفاق
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۰ - تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر
کای شریف من برو سوی وثاق
که ز بهر چاشت پختم من رقاق