گنجور

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - نکوهش چرخ (راستگوی شادزی)

 

ویحک ای افراشته چرخ بلند

چند داری مر مرا زار و نژند

خستن روشن‌ضمیران تا به کی

کشتن آزادمردان تا به چند

تا به کی در خون مارانی غراب

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - چیستان

 

چیست آن جنبدهٔ والاگهر

گوهرش از آب و آتش جسته فر

زادهٔ خورشید و هم‌پیمان خاک

گاه چون مریخ و گاهی چون قمر

هر زمان رنگی پذیرد در جهان

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۴ - هوس شاعر

 

گر به کوه اندر پلنگی بودمی

سخت‌فک و تیز چنگی بودمی

گه پی صیدگوزنی رفتمی

گاه در دنبال رنگی بودمی

گاه در سوراخ غاری خفتمی

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۵ - دامنه البرز

 

باد صبح ازکوهسار آید همی

یاد یار غمگسار آید همی

یارگوبی سوی شهر آید زکوه

دوست گویی از شکار آید همی

بامدادان در هوای گرم ری

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۳ - تاریخ وفات ایرج میرزا

 

سکته کرد و مرد ایرج میرزا

قلب ما افسرد ایرج میرزا

بود مانند می صاف طهور

خالی از هر درد ایرج میرزا

سعدی ای ‌نو بود و چون سعدی‌ به ‌دهر

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶ - مادر ذوق و ادب

 

مادر باباشمل رفت از جهان

هفته‌ای باباشمل بربست لب

مرگ مادر خاطرش افسرده کرد

گشت خاموش آن تنور ملتهب

لیک با این‌ سوگواری‌های سخت

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در مرثیهٔ عشقی

 

وه که عشقی در صباح زندگی

از خدنگ دشمن شبرو بمرد

پرتوی بود ازفروغ آرزو

آن فروغ افسرد وآن پرتو بمرد

شاعری نوبود وشعرش نیزنو

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶۶ - بهار و تیمورتاش‌

 

صدر اعظم حضرت تیمورتاش

بشنود یک نکته از این مستمند

حق‌ صحبت‌ هست‌ حقی‌ معتبر

بود می‌باید بدین حق پای‌بند

بنده‌ را با خواجه حق صحبت است

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۶ - غول

 

بنگر آن غول راکز هول او

دیو لاحول دمادم می کند

گر کشی عکسش به دیوار خلا

لولئین از هیبتش رم می کند

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۱ - لطیفه

 

مثقلی با من ز روی طنز گفت

صحبت از فضلت به کشور می‌رود

گر ترا دستی است درعلم سیر

کشف این رمزت میسر می‌رود

این جهان چه‌؟ گاو چه‌؟ ماهی کدام

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۲ - جهد و کوشش

 

اهتمام و شوق اگر یاور شود

مرد خامل ذکر نام‌آور شود

شوق را باطل مکن در خویشتن

تا ز نورش خاطرت انور شود

کاتش تابان به خاکستر درون

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰ - ثروت - زن - کردار

 

داشت‌ شخصی ‌از همه‌ عالم‌ سه‌ دوست

هرسه با او جور و او با هر سه جور

اولین‌، آن ثروتی کز روی سعی

کرده حاصل در سنین و در شهور

دومین‌، حوری‌وشی کاو را نبود

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۵ - دل خودکامه

 

کاش بودم زان کسان کاندر جهان

سازگار آیند با هر خار و خس

یا از آن مردم که گرد آیند زود

نزد هرشیرینیئی همچون مگس

آن کسم منکر سر خودکامگی

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۲ - در ذم حاجی ارزن‌ فروش

 

گو، ز من بر حاجی ارزن‌ فروش

ارزنت را می‌فروشی می‌خرم

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۶ - میرزا طاهر تنکابنی

 

ای دربغا میرزا طاهرکه بود

فضل و تقوی را جناب او مناص

مدرسش دایم به درس و بحث گرم

مجلسش یکسر به اهل فضل غاص

بود ثابت مدت پنجاه سال

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - نالهٔ ملت

 

هست صوتی بس مهیب و خوفناک

بانگ توپ و نعرهٔ فرماندهان

سخت‌تر زانست بانگ صاعقه

کاندر آید نیم شب از آسمان

هست از آن بسیار هول‌انگیزتر

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - حرکت جوهری

 

گفت صوفی تن بود زندان جان

چون قفس کانجا نشانی بلبلی

گفتمش در اشتباهی ای رفیق

کی شود تن در بر جان حایلی‌؟

جسم‌، اضدادیست درهم بیخته

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۴ - تاریخ لغو امتیاز دارسی

 

مانده بود از امتیاز دارسی

با حساب پارو با پیرار سی

خلق ایران سرگران زین امتیاز

ز آذری و مشهدی و فارسی

اهل آبادان فقیر و پر ز نفت

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - در وصف محبس

 

سهمگین‌ سمجی چو تاری مسکنی

بسته برروبش دری چون آهنی

پاسبانانی در آنجا صف زده

هریکی از خشم چون اهریمنی

کیست گویی اندربن در بسته سمج

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷ - مدح و قدح

 

در سرای شوکت‌الدوله که بود

در عزایش ناله تا چرخ کبود

مجلس پر حشمتی تشکیل یافت

و از وجود شیخنا تجلیل یافت

عالم نحریر و دانای زمان

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode