گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

مادر باباشمل رفت از جهان

هفته‌ای باباشمل بربست لب

مرگ مادر خاطرش افسرده کرد

گشت خاموش آن تنور ملتهب

لیک با این‌ سوگواری‌های سخت

ماتم مادر نباشد بلعجب

با غم کشور، غم مادرکجاست‌؟‌!

چون که‌ مرگ آمد فرامش گشت‌ تب

کشوری ویران و دزدان گرم کار

از خراسان تا لب شط‌ّ العرب

داغ میهن داغ مادر را ز دل

بسترد ، کان‌ واجبست‌ این‌ مستحب

ایها البابا برفت ار مادرت

جهد کن و آمرزش مادر طلب

از پی تاریخ فوت مام تو

دوستان جستند بیتی منتخب

گوشه گیری از ادب برداشت سر

گفت‌: مرگ مادر ذوق و ادب