گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۹ - دو زلف پر خم

 

پرده بردار از رخ چون آفتاب

حیف باشد آفتاب اندر حجاب

آفتاب از شرم ننماید طلوع

گر ز رخ یک لحظه برداری نقاب

هر که بیند آفتاب روی تو

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۲۰ - وصال دوست

 

نازنینا! رحم کن بر این غریب

لیس محبوبی بغیرک یا حبیب

خط و خال و زلفت ای زیبا صنم!

برده از من صبر و آرام و شکیب

آفتابت گر، به بیند بی حجاب

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۶۳ - قرص قمر

 

آفتاب رویت ای قرص قمر!

برد از دل تابم و، هوشم ز سر

یک نظر دیدم رخت را بی حجاب

واله و حیران شدم از یک نظر

عارضت ماهی بود، بر سر کلاه

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۸۵ - سودای عشق

 

آفرین بر نام روح افزای عشق

جان فدای آنکه شد دارای عشق

یک تجلی کرد عشق و در جهان

هر کجا بینی بود غوغای عشق

عشق را جایی نباشد غیر دل

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱ - طبل الرحیل

 

چون به حکم پادشاه انس و جان

درمد این گشت سلمان، حکمران

گشت چون در حکمرانی مستقل

بنده اش گشتند خلق، از جان و دل

چون زمان زندگیش آمد به سر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۶ - داستان غم فزا

 

باز بر جان عشقم آتش برفروخت

خانهٔ عقل مرا یکسر به سوخت

عشق آمد عقل کرد از وی فرار

می دویدم هر طرف، دیوانه وار

عشق زد بر جان افگارم شرر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۱ - شرح حال

 

آه، آه از جور چرخ چنبری

داد، داد از دست ظلم روزگار

از جفای این سپهر نیلگون

جای دارد گر بگریم زار زار

روز و شب چون شخص مسلولم بود

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۶ - شراب جهل

 

از مسلمانی مرا آید عجب

کز شراب جهل خود گردیده مست

حق و باطل، بندگی و معصیت

پیش رو یکسان نماید هر چه هست

کور کورانه همی پوید به راه

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۶ - در حقیقت

 

هر که غالب گشت عقل وی به نفس

رتبهٔ او از ملک بالاتر است

وآنکه او را نفس غالب شد به عقل

در حقیقت، از جمادی کمتر است

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۷ - یک عمر

 

یک دمی بیدار شو، از خواب ناز

ای که روز و شب، به خواب غفلتی!

مهلتت یک عمر داد ندای عزیز!

از اجل، دیگر نیابی مهلتی

تا که داری فرصتی، در توبه کوش

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۴۹ - توکل

 

هر که را باشد توکل بر خدا

کارهای مشکلش آسان شود

ور به کاری، بی توکل پا نهاد

لا جرم در کار خود حیران شود

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۵۱ - مشورت

 

تا توانی مشورت با زن مکن

زانکه کار شور ناید از زنان

ور به عقل زن، به کاری پا نهی

هم در آن کارت نباشد جز زیان

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۵۲ - عقل و معرفت

 

آدمیرا فخر باشد بر جماد

زآنکه او را تاج عقلی، بر سر است

ور کسی را نیست، عقل و معرفت

بی شک آن کس، از جمادی، کمتر است

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۵۴ - طریق بندگی

 

بر جمال و مال خود غره مشو

ای که هستی صاحب مال و جمال!

تا توانی در طریق بندگی

سعی کن، کاین هر دو را باشد زوال

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۵۷ - شیر حق علی

 

تیغ آتشبار شیر حق علی

نیست آبش چون زبان وام خواه

وام خواه خویش را هر کس که دید

بایدش بردن به سوی حق پناه

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۶۲ - انسان بخیل

 

عزت انسان به جود است و سخا

خر، شرف دارد به انسان بخیل

هست از جود و سخا انسان عزیز

بخل، انسان را کند خوار و ذلیل

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۸۱ - شراب عشق

 

فرخا حال و خوشا اقبال تو

ای که هستی از شراب عشق مست!

عاشق یاری مشو، دینار دوست

طالب حق مشو،دنیا پرست

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۸۲ - ای نیک مرد!

 

دولت دنیا دو روزی بیش نیست

دل بر این دنیا مبند ار عاقلی

پای بست دولت دنیا شدن

جز پشیمانی ندارد حاصلی

تا که دستت می رسد ای نیک مرد!

[...]

ترکی شیرازی