گنجور

 
ترکی شیرازی

نازنینا! رحم کن بر این غریب

لیس محبوبی بغیرک یا حبیب

خط و خال و زلفت ای زیبا صنم!

برده از من صبر و آرام و شکیب

آفتابت گر، به بیند بی حجاب

رخ کند پنهان، ز خجلت در حجیب

هر که بیند آن رخ چون آفتاب

فاش گوید انه شیء عجیب

غیر نخل قامتت نخلی دگر

بار ندهد پسته و بادام و سیب

عاشقان چیزی نخواهند از خدا

یا وصال دوست، یا مرگ رقیب

گر هزاران خار در پایش خلد

ترک گل، هرگز نگوید عندلیب

داد «ترکی» را بده ای مه جبین

ورنه گیرم دامنت روز حسیب

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

خود ترا جوید همه خوبی و زیب

هم چنان چون تو جبه جوید نشیب

حکیم نزاری

ای شب هجران تو روز حسیب

زهره ی شیران بچکد زین نهیب

جمله تویی از خودی ام وارهان

در ره من نیست به جز من حجیب

با تو نخواهم به اضافت حضور

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
امیر حسینی هروی

جای غولست این سرای پر نهیب

مردمی خواهی از این مردم مکیب

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه