نازنینا! رحم کن بر این غریب
لیس محبوبی بغیرک یا حبیب
خط و خال و زلفت ای زیبا صنم!
برده از من صبر و آرام و شکیب
آفتابت گر، به بیند بی حجاب
رخ کند پنهان، ز خجلت در حجیب
هر که بیند آن رخ چون آفتاب
فاش گوید انه شیء عجیب
غیر نخل قامتت نخلی دگر
بار ندهد پسته و بادام و سیب
عاشقان چیزی نخواهند از خدا
یا وصال دوست، یا مرگ رقیب
گر هزاران خار در پایش خلد
ترک گل، هرگز نگوید عندلیب
داد «ترکی» را بده ای مه جبین
ورنه گیرم دامنت روز حسیب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و آرزوهای عاشقانه است. شاعر از محبوب خود میخواهد که به او رحم کند و میگوید که غیر از او هیچ محبوب دیگری ندارد. زیبایی محبوبش باعث شده که صبر و آرامش را از او بگیرد. او توصیف میکند که اگر چهره محبوبش، مانند آفتاب، نمایان شود، دیگران نمیتوانند از زیباییاش حیرت زده نشوند. شاعر همچنین به مقایسه محبوب با نخل میپردازد و میگوید که هیچ درختی نمیتواند مانند او ثمر بدهد. نهایتاً، او در آرزوی وصال محبوب است و میگوید که عاشقان تنها چیزی که از خدا میخواهند، وصال یار است یا مرگ.
هوش مصنوعی: عزیزم! بر این فرد تنها و بیکس رحم کن، زیرا هیچ محبوبی جز تو ندارد، ای محبوب من.
هوش مصنوعی: زیبایی تو با خطوط و خالهای چهرهات، صبر و آرامش و شکیبایی مرا از من گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر آفتاب تو را ببیند، به خاطر شرم و حیا، چهرهات را پنهان خواهد کرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که آن چهره را ببیند که همچون آفتاب درخشان است، به راحتی میگوید که این یک چیز شگفتانگیز است.
هوش مصنوعی: هیچ درخت دیگری به زیبایی قامت تو نمیتواند ثمر دهد، نه پسته و نه بادام و نه سیب.
هوش مصنوعی: عاشقان از خدا هیچ خواستهای ندارند جز اینکه یا به معشوقشان برسند یا از رقیب خود جدا شوند.
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که بر سر راهش موانع و مشکلات باشد، باز هم پرندهای که در گلزار زندگی میکند، هرگز شکایت نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: ای صورت زیبا، اگر میخواهی تو را به یادگار ببرم، لطفاً میکس را به من بده، وگرنه روز حساب خود را در دامنت خواهم یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خود ترا جوید همه خوبی و زیب
هم چنان چون تو جبه جوید نشیب
آنچه اول شد پدید از غیب غیب
بود نور پاک او بیهیچ ریب
چون رسید از راه آن مرد غریب
اندر آوردش به پیش شه طبیب
ای شب هجران تو روز حسیب
زهره ی شیران بچکد زین نهیب
جمله تویی از خودی ام وارهان
در ره من نیست به جز من حجیب
با تو نخواهم به اضافت حضور
[...]
جای غولست این سرای پر نهیب
مردمی خواهی از این مردم مکیب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.