گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » سایر اشعار » شماره ۲۷ - ترکیب بند

 

دوش من مستانه خوابی دیده ام

در دل شب آفتابی دیده ام

عکس روی آفتاب چرخ را

دوش در جام شرابی دیده ام

زانکه میفرمود جور بی حساب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

محو آن روی پریواریم ما

در حقیقت نقش دیواریم ما

نیمه در غیبم و نیمی در شهود

نیمه مست و نیمه هشیاریم ما

نیمه از فرخار و نیم از کاشغر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

هر چه پوئی جز ره حق باطل است

هر چه جوئی جز خدا، بی حاصل است

از خودی بگذر که در راه خدا

صعب و بی پایان همین یک منزل است

عرش و کرسی در دل است اما چه سود

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۵

 

خانه گه تاریک و گاهی روشن است

یارب این نور از کدامین روزنست

یارب این دل از چه گوهر ساختند

کوگهی از موم و گه از آهن است

یارب این مسند اسیر حکم کیست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

زاهدی از صومعه بیزار شد

نیمه شبان بر در خمار شد

جام می از شاهد مستان گرفت

مست شد و بر سر بازار شد

رشته تسبیح فتادش ز دست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

موج زد اشکی و ما را آب برد

نرگس مست شما را خواب برد

چشم پر خوابت مرا بیخواب کرد

زلف پر تابت مرا از تاب برد

تارخ خوبت بگلشن جلوه کرد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

میرود نیسان و میآید ایار

نیمی افزون رفت از فصل بهار

تا هنوز اندر بگلشن لاله ایست

لاله وار از کف مده جام عقار

همچو نرگس صبحدم از خواب سر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸

 

چون گریزد شیخ شهر از نام عشق

کی تواند نوش کرد از جام عشق

خاکیانرا برتری ز افلاکیان

نیست جز از فضل و از انعام عشق

عقل را چبود نهایات الکمال

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵

 

ما بپای خم می سر بشکنیم

توبه را بر روی ساغر بشکنیم

از سخن گر سکه بر زر میزند

مدعی، ما سکه بر زر بشکنیم

ایخوش آنروزی که بر گردون سوار

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

نز خدایم میتوان بگریختن

نز خودی نیزم توان بگسیختن

زین تردد روز و شب کار من است

ناله و زاری و شور انگیختن

مانده ایم اندر تزلزل روز و شب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۵ - ترکیب بند

 

از خداگر دم زنی نامش علی است

ور ز احمد، ساقی جامش علی است

وز شریعت گر سرائی فاش گو

هر چه هست اکمال و انجامش علی است

وز سلوک و جذبه و راه طلب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
sunny dark_mode