گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷

 

یکسر مو نیست در زلف تو بیتاب و خمی

هر خم از جمعیت دلها سواد اعظمی

می کنم درمان دل صد چاک را از سوز عشق

آتشست ار زخم مجمر دیده گاهی مرهمی

همچو مرغان آشیان گم کرده ام از جستجو

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - قصیده دیگر در مدح شاه جهان صاحبقران ثانی

 

نوبهار عشرتست این روزگار دیگرست

دور ما در دلگشایی همچو دور ساغرست

کارها رو در گشایش همچو گل آورده است

بستگی مانند قفل از خانه دل، بر درست

زاقتضای عیش پیران طفل مشرب گشته اند

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - تاریخ اتمام مسجد شاه جهان

 

ای سودات در دل عالم سویدارا نشان

چون دل ارباب عرفان نور با عالم فشان

من نگویم کعبه ای، لیک اینقدر دانم که هست

جبهه اوتاد عاشق سجده این آستان

صفحه رخسار دیوار ترا تا دیده هست

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - بث الشکوی و موعظه، مختوم بستایش سخن

 

دست از آن ماست گر دست فلک بالاترست

گرچه خاکستر بود برتر، مقدم اخگرست

در نظرها اعتبار کس بقدر نفع اوست

عزت هر نخل در بستان بمقدار برست

کان و دریا را بسی دیدم بچشم اعتبار

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴ - در معذرت از نرفتن بخانه سیدعلی عودی بطریق مطایبه

 

زبده اهل هنر ای آنکه با صد دیده، چرخ

روز و شب حیران بود از دانش و فرهنگ تو

اینکه یاران می کنند از آمدن پهلو تهی

نیست مقصودی بغیر از حفظ نام و ننگ تو

شاعران پرده در را میهمانی خوب نیست

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵ - شکایت از تب و لرز

 

روزگاری شد که با تب لرز هم پیراهنم

قسمت من گشته این از سرد و گرم روزگار

وقت رفتن می سپارد خود بمن تب لرز خویش

داد امانت داری درد تو ما را اعتبار

شب که شد از اضطراب پیکر بیطاقتم

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸ - از بزرگی طلب ادای قروض خود را کرده است

 

ای خداوندی که باشد نسبت انعام تو

راست با حرص و طمع چون نسبت دست و دهان

دست جودت از جهان، رسم قناعت برفکند

می کند اکنون هما پهلو تهی از استخوان

نقطه شک بر سر دریا نهد ابر از حباب

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - در مدح شاه جهان صاحبقران ثانی

 

در کف شاه جهان آن ثانی صاحبقران

نیزه را بین جلوه گر چون برق لامع از سحاب

نی غلط گفتم، کفش خورشید اوج رفعتست

نیزه زرین بود خط شعاع آفتاب

رمح او شمعست و مرغ روحها پروانه اش

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - شکایت از تب و لرز

 

سرور ازین میهمان پُرتَعَب یعنی که تب

چند روزی شد که تصدیع فراوان می‌کشم

آنچه از دست من آمد ز اشک سرخ و روی زرد

پیش او هر لحظه نعمت‌های الوان می‌کشم

تا نسوزد در دل من یادگار دوست را

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴ - در توصیف از مرقع شاه جهان

 

نقشبند کارگاه صنع همچون زلف یار

نقش پرگاری دگر بر روی کار آورده است

از بهار گلشن فردوس رنگین نسخه ای

کاتب قدرت برای روزگار آورده است

نازم این زیبا مرقع را که چون روی بتان

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶ - در وصف اورنگ پادشاهی

 

آیة الکرسی فلک خواند و دمید از روی صدق

بر همین کرسی چو شاهنشاه بروی آرمید

وارث عالم شهنشاه زمان شاه جهان

کایزدش زیبنده اورنگ شاهی آفرید

تا بروبد صحن بزمش پشت گردون خم گرفت

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - تعریف از تفنگ شاه جهان

 

دارد آن عزت تفنگ ثانی صاحبقران

کز شرف خاقان اگر باشد به دوشش می‌برد

هیبتی دارد که با آن اختلاط دائمی

ماشه می‌لرزد به خود تا سر به گوشش می‌برد

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - در وصف اورنگ پرجلال شاه جهان

 

پادشاها پایه تختت بود تاج سپهر

دولت گردون نگر کش یکسر و چار افسرست

تخت نه، خرم گلستانی زمرد سبزه اش

آتش الماسست و گل املست و خاکش گوهرست

آتش خورشید در تا بست از یاقوت آن

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » ترجیعات و ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند در تهنیت نوروز و مدح شاه جهان

 

باد نوروزی ببستان مژده ها آورده است

بلبلان را مایه برگ و نوا آورده است

گل چها دربار خواهد داشت کز فیض بهار

هر کجا خاریست یک گلشن صفا آورده است

هر چه می آرد بهار از دیگری زیباترست

[...]

کلیم
 
 
۱
۶
۷
۸
sunny dark_mode