روزگاری شد که با تب لرز هم پیراهنم
قسمت من گشته این از سرد و گرم روزگار
وقت رفتن می سپارد خود بمن تب لرز خویش
داد امانت داری درد تو ما را اعتبار
شب که شد از اضطراب پیکر بیطاقتم
تار در پیراهنم چون نبض گردد بیقرار
باز گرمی نامزد کرد از پی همخانگی
دید گردون چون ندارم مونس شبهای تار
فال صحت بهر ما بیند مزاج ایدل مترس
دمبدم بر هم خورد گر استخوآنها قرعه وار
آبرا مانند مشک از نهر گردن می خورم
چون تنور از نان خورم بیرون دهم بی اختیار
پیکر چون موی من از بیقراریهای لرز
نسبتش افزون شوم هر دم بتار زلف یار
زانکه می سوزد درونم ز آتش جانسوز تب
آب چون بینم بسان موج گردم بیقرار
ملک تن از ترکتاز لرزه بر هم خورده است
یکسر مو را بجای خود نبینم استوار
زخمهای کهنه را بگسسته از هم بخیهها
داغهای تازه را افتاده مرهم بر کنار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالتی از بیماری و تب میپردازد که گویا فرد را در خود میپیچد و از او آرامش میگیرد. شاعر از تب و لرزهای ناشی از رنج و سردرگمی در زندگی میگوید و اشاره دارد که شرایط سخت روزگار به او این حالت را بخشیده است. در شبهای تار از اضطراب بیتابی میکند و احساس تنهایی و بیمونس بودن میکند. او به شدت از درد و تب رنج میبرد و بینش او به زندگی، پر از زخمها و دردهای کهنه و تازه است. شاعر در نهایت از این احساس بیقراری و سوزش درون سخن میگوید، که همواره با وجود این دردها، امید به بهبودی و آرامش در دلش وجود دارد.
هوش مصنوعی: روزی بود که به خاطر تب و لرز به شدت در رنج و عذاب بودم و حالا پیراهنم به نوعی به من تعلق دارد؛ این نتیجهای است از سرما و گرمای زندگی.
هوش مصنوعی: وقتی که میرود، خود را به من میسپارد و تب و نگرانیاش را به من میدهد تا نگهدارم. درد تو برای ما ارزش و اعتبار دارد.
هوش مصنوعی: شب که میشود، از نگرانی و بیقراریام بدنم به شدت بیتاب میشود و تارهای پیراهنم مانند نبضی نا آرام به حرکت درمیآید.
هوش مصنوعی: اگر دوباره نامزد کنم و رابطهای شروع کنم، قبلاً تجربه کردهام که آسمان به من چه میگوید؛ چون شبهای تاریکم را که هیچ کس در کنارم نیست، تحمل نمیکنم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که حالتی مطمئن و سالم برای ما در نظر گرفته شده است، اما در عین حال، هیجانات و تغییرات ناگهانی ممکن است پیش بیاید. نباید از این تغییرات هراسید، حتی اگر مثل قرعهکشی سرنوشتساز باشند.
هوش مصنوعی: آب مانند مشک از نهر مینوشم و درست مثل تنوری که نان را بیرون میدهد، ناخواسته آن را بیرون میفرستم.
هوش مصنوعی: شکل و حال من همانند موی سرم است که به خاطر بیقراریهایم مرتباً تغییر میکند و با هر لحظهای که میگذرد، بیشتر به موهای زلف محبوبم شبیه میشوم.
هوش مصنوعی: به خاطر آتش سوزانی که درونم را میسوزاند، وقتی آب را میبینم، مانند موج بیقرار میشوم.
هوش مصنوعی: بدن من از شدت فشار و مشکلات به شدت لرزان است، اما وقتی به موهایم نگاه میکنم، میبینم که حتی آنها هم در مکان خود ثابت و سر جای خود قرار دارند.
هوش مصنوعی: زخمهای قدیمی را که به هم دوخته شده بودند، اکنون گسسته و باز شدهاند و بر روی آنها داغهای جدید به وجود آمده است که همچون دارویی بر روی زخمها قرار گرفتهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.