گنجور

 
کلیم

زبده اهل هنر ای آنکه با صد دیده، چرخ

روز و شب حیران بود از دانش و فرهنگ تو

اینکه یاران می کنند از آمدن پهلو تهی

نیست مقصودی بغیر از حفظ نام و ننگ تو

شاعران پرده در را میهمانی خوب نیست

پرده برمی افکنند از ساز بی آهنگ تو

هر که یک ره ساز ناساز ترا بشنید گفت

عود اگر در آتش افتد به که اندر چنگ تو

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سیف فرغانی

ای فغان بی دلان از چشم شوخ شنگ تو

تیره روز عاشقان از طره شبرنگ تو

با رخ تو دیده بودم پیش ازین در روی کار

آنچه اکنون می کشم از چشم شوخ شنگ تو

چون بگفت آیی، سخن ای دلبر شیرین زبان،

[...]

اهلی شیرازی

ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ تو

بسته راه زندگی بر من دهان تنگ تو

نیمه جانی کز کف خوبان برون آورده ام

چون کنم دیگر که بیرون آورم از چنگ تو

در عتابی با من و آهسته می خندد لبت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه