×
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
بصد دل عاشقست او بر غلامی
در افتادست چون مرغی بدامی
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
بخوردی خون جان من تمامی
که نوشت باد ای یار گرامی
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر
سکندر گفت اگر خواهی طعامی
مرا باشد ازان عالی مقامی
عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » در آغاز آلهی نامه
بتضمین بشنوید این بیتِ نامی
اگرذکری دهد این را تمامی
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
اگردر قرب این حضرت خرامی
بسوزی پر چه مرد این مقامی
عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
و گر داری ازین برتر مقامی
تو داری اندرین قربت نظامی
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
به بازار تکبر میخرامی
نیارد گفت کس با تو چه نامی
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
مگردان هیچ احمق را گرامی
که احمق در غلط افتد ز خامی
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل
خدایا گفت این هر دو گرامی
به فضلت مهر بر نه بر تمامی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
بگل گفت ای چو جان من گرامی
بگردانیده روی از شادکامی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
چو زین معنی بگل آمد پیامی
که شاه آن مرغ را بنهاده دامی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
نهاده می بصد عقل دامی
شده سرمست هر موی از مسامی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
زعیش و خوشدلی و شادکامی
یکی صد شد جمال آن گرامی
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
فغان میکرد و میگفت ای گرامی
چرا کردی برفتن تیز گامی