×
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۹ - فرستادن پدر ریا را بعد از چهل روز همراه عیینه به مدینه و پیش گرفتن حرامیان و هلاک شدن بر دست ایشان
عیش شیرینشان ز دوغ ترش
فارغان از فروغ دانش و هش
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۴ - پایه دعاگویی جناب خداوندگاری چنان بلند است که مادام که قلم بلند بالا پای بر قبه قصر قصه قیصر و کنگر ایوان داستان نوشیروان ننهاد سر او به آن نرسید لاجرم سر کرده و سر بر آن درآورده همواره این رقم می زند که سایه دولتش پاینده باد و آفتاب معدلتش تابنده
سیبویهش شدی بز اخفش
ریش جنبان ازان فواید خوش
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۷ - حکایت پادشاهی که گوش وی گرفته بود و سامعه وی خلل پذیرفته و بر ناشنیدن آواز دادخواهان و سؤال محتاجان تأسف می خورد و اظهار تلهف می کرد
شاه گفت ای دلت به دانش خوش
وز تو روشن ضمیر دانش کش
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳۰ - گفتار در مذمت بخل
عار اگر می کشی از آنان کش
که بود فخر و عار از آنان خوش
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۵۰ - حکایت منت نهادن سفله بازاری با عارف از لباس ذل طمع عاری
زان ترش آشهای صفرا کش
برده طعمش ز اهل صفرا هش
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۶ - در جواب انوری واقع شده است
روز هیجا که از غبار سپاه
طلعت مهر و مه نهان بادش
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳
آمد آن دلبر قلندر روش
فارغ از مصحف و عمامه وفش
سوخت ادراک علم و فتوی را
بمی ارغوان چون آتش
ساغری پرشراب احمد کرد
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
زهر در دست دوستانش نوش
نوش در کام دشمنانش نیش
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
زهر در دست دوستانش نوش
نوش در کام دشمنانش نیش
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۵ - بزمآرایی شاه و نظر کردن گدا
شیشهٔ صاف و آن می دلکش
چون دل صاف عاشقان بی غش
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۵ - بزمآرایی شاه و نظر کردن گدا
شاه در لالهزار خرم و خوش
و آن گدا در میانهٔ آتش
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۷ - به شهر آمدن شهزاده
هر که میراند توسن سرکش
توسنش نعل داشت در آتش