صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۹ - فروختن برادران، حضرت یوسف را به غلامی
جمله بهر بخشش عفو و گناه
سوی یوسف رو نمودند عذرخواه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۱ - خواب دیدن ناصرالدین شاه قاجار در نجف اشرف
لشکر آن خرو انجم سپاه
بر فلک زد قبههای بارگاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۶ - شهادت حضرت قاسم بن الحسین(ع)
از برای یاری آن دین تباه
جیش کوفی حلقه زد بر دور شاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۸ - حکایت سلطان سنجر سلجوقی
ناگه آمد اندر آن نخجیر گاه
جنبش شیری عیان در چشم شاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۸ - حکایت سلطان سنجر سلجوقی
نزد باب و مادر آن بیگناه
گردن کج ایستاد و عذر خواه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۸ - حکایت سلطان سنجر سلجوقی
پس چرا در کربلا با اشک و آه
چون حسین آمد میان خیمه گاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۸ - حکایت سلطان سنجر سلجوقی
گر من بیخانمان دارم گناه
آخر این کودک چه کرده با سپاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۰ - نزول عهدنامه در کربلا به شاه تشنهجگر
گه نظر کردی به سوی خیمهگاه
سوی طفلان زنان بیگناه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۳ - جنگ شداد با ربالعالمین جل ذکره
تا مگر از گمرهی آید براه
قلب وی شد دم به دم بدتر سیاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۵ - ورود سر مطهر به دیر راهب
گفت کی ببرحم قول دل سیاه
چیست جرم این صغیر بیگناه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۶ - در بیان شهادت میثم تمار
در اسیری کرد رو با اشک و آه
سید سجاد اندر قتلگاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۹ - قصه گرگ با رسول خدا(ص)
بازگردیدند وقت شامگاه
رو به سوی خانه چون با اشک و آه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۹ - قصه گرگ با رسول خدا(ص)
چون ز شمر و ابن سعد روسیاه
گشت محروم آن زمان با اشک و آه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل
گفت ای وامانده از بار گناه
لطف حق باشد گنه را عذر خواه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل
گوئیا این کودکان بردند راه
با دل بریان به سوی قتلگاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل
چشم گریان هر دو سر کردیم راه
مینبد ز ایشان نشان در قتلگاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل
اذن بگرفتند و با روی سیاه
آب آوردند سوی خیمهگاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۲ - واقعه شب عاشوراء
اندر آن شب همچو بخت خود ز آه
کرده روز هر دو عالم را سیاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۲ - واقعه شب عاشوراء
خواهرش زینب دوان با اشک و آه
بیتامل کرد رو در قتلگاه
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۲ - واقعه شب عاشوراء
چون کسی بر بیکسی آرد پناه
دستها بر سر بدان حال تباه