فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۹ - نامهٔ نهم در شرح زارى نمودن
جهان حلقه شده بر من چو میمش
امید من شکسته همچو جیمش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۱ - فی الکرامة
زَهره دارد زمانه از بیمش
یک نفس بر زند به تعلیمش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
هرکه از دل نخواست تعظیمش
بامِ بومست بومش از بیمش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم
یتیمان را نوازش در نسیمش
از آنجا نام شد دُرِّ یتیمش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۹ - رفتن شیرین به کوه بیستون و مردن اسب وی
نه اسب ار کوه زر بودی ندیمش
سقط گشتی به زیر کوه سیمش
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۲) حکایت شیخ گرگانی با گربه
مگر در دست و در پای از ادیمش
غلافی کرده بودندی مقیمش
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
صدف را دید آن دُرّ یتیمش
بدندان باز ماند از دُرج سیمش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
چو راه در گرفتی دل دو نیمش
سگان کوی بودندی ندیمش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۵
غم دل زان خورم کانجاست آن بالای چون سیمش
وگر نه دل که دشمن شد مرا، چه جای تعظیمش
دهانش میم مقصود است و صد سبق از غمش خواندم
نشد ممکن که یک روزی نهم انگشت بر میمش
هزاران جان مسکینان دو نیم است از دهان او
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۰
رخت کز خط مشکین شد مزین صفحه سیمش
همانا در جفاکاری نوشتی لوح تعلیمش
فتاد اندر کشاکش دل ز چشم و ابروی شوخت
به تیغ غمزه کن جانا میان هر دو تقسیمش
متاع جان همی خواهی ز من گر خود نمی آیی
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۵ - در بیان آنکه نشئه ملکیه ادراک این معنی نمی کرد و لهذا زبان طعن بر آدم علیه السلام گشادند و بر وی به فساد و سفلک گواهی دادند
کرد اسما تمام تعلیمش
کرد اوصاف ذات تفهیمش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۱ - شرح دادن یوسف علیه السلام قصه محنت راه و زحمت چاه را و آگاه شدن زلیخا از آنکه اندوهی که آن روز داشته است به سبب آن بوده است
چو آن برگی که گرداند نسیمش
که بر یک جا نبیند کس مقیمش
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - غمازی کردن غمازان پیش لیلی که مجنون عهد دیگر کرده است و دختر عم را به عقد نکاح درآورده است
ندهند ره اندر آن حریمش
وز تیغ و سنان کنند بیمش
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۲ - نشستن خسرو به پادشاهی بار دوم
ز دشمن رفع شد یکباره بیمش
ز رجعت گشت طالع مستقیمش
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۱ - دور کردن باد پروانه را از شمع
چو خوی نازک و طبع سلیمش
نبود از نازکی تاب نسیمش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۵ - در بیان گرفتاری فرهاد به کمند عشق شیرین
چو مزدوران نظر نبود به سیمش
نباشد دیه بر امید و بیمش
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - تعریف اکبرآباد و باغ جهان آرا
بهر باغی که رو آرد نسیمش
درختان را کند صندل شمیمش