گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۹ - نامهٔ نهم در شرح زارى نمودن

 

جهان حلقه شده بر من چو میمش

امید من شکسته همچو جیمش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم

 

یتیمان را نوازش در نسیمش

از آن‌جا نام شد دُرِّ یتیمش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۹ - رفتن شیرین به کوه بیستون و مردن اسب وی

 

نه اسب ار کوه زر بودی ندیمش

سقط گشتی به زیر کوه سیمش

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۲) حکایت شیخ گرگانی با گربه

 

مگر در دست و در پای از ادیمش

غلافی کرده بودندی مقیمش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

صدف را دید آن دُرّ یتیمش

بدندان باز ماند از دُرج سیمش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

چو راه در گرفتی دل دو نیمش

سگان کوی بودندی ندیم‌ش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو

 

عجب نبود سیه بودن مقیمش

که میبینم سیه، رنگ گلیمش

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۵

 

غم دل زان خورم کانجاست آن بالای چون سیمش

وگر نه دل که دشمن شد مرا، چه جای تعظیمش

دهانش میم مقصود است و صد سبق از غمش خواندم

نشد ممکن که یک روزی نهم انگشت بر میمش

هزاران جان مسکینان دو نیم است از دهان او

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۲۷ - تمای سخن

 

چو اندر کیسه اندک دید سیمش

به سنگ انداز هجران کرد بیمش

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۹ - در ذکر معاد و تجرد کلی

 

دست خود را تهی کن از سیمش

تا نجنبد دل تو از بیمش

اوحدی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۰

 

رخت کز خط مشکین شد مزین صفحه سیمش

همانا در جفاکاری نوشتی لوح تعلیمش

فتاد اندر کشاکش دل ز چشم و ابروی شوخت

به تیغ غمزه کن جانا میان هر دو تقسیمش

متاع جان همی خواهی ز من گر خود نمی آیی

[...]

جامی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۲ - نشستن خسرو به پادشاهی بار دوم

 

ز دشمن رفع شد یکباره بیمش

ز رجعت گشت طالع مستقیمش

سلیمی جرونی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۱ - دور کردن باد پروانه را از شمع

 

چو خوی نازک و طبع سلیمش

نبود از نازکی تاب نسیمش

اهلی شیرازی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۵ - در بیان گرفتاری فرهاد به کمند عشق شیرین

 

چو مزدوران نظر نبود به سیمش

نباشد دیه بر امید و بیمش

وحشی بافقی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - تعریف اکبرآباد و باغ جهان آرا

 

بهر باغی که رو آرد نسیمش

درختان را کند صندل شمیمش

کلیم
 
 
۱
۲