فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۲
ز من جای مهرت بیاندیشه کن
ز گیتی سواری مرا پیشه کن
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶۷ - پیغام فرستادن طهمور اروند به نزدیک کید و آمدن دستور، نزدیک کید
به پیش آی و خواهشگری پیشه کن
وز آن پیش کار وی اندیشه کن
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
بزرگی و نیکو دلی پیشه کن
به کار جهان اندر اندیشه کن
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۶ - کشتن سرهنگان دارا را
ببین روز من، راستی پیشه کن
تو تیز از چنین روزی اندیشه کن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
در این اسرار تو اندیشهٔ کن
نمود عشق خود را پیشهٔ کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار
راه میخواهی بیا اندیشه کن
رو تو مهرشاه مردان پیشه کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۵ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «التعظیم لامر الله والشفقة علی خلق الله»
رو چو عطّار و قناعت پیشه کن
در میان مظهرم اندیشه کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۴ - در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا
از عرق در مرگ رو اندیشه کن
در معانیها عبادت پیشه کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۴ - در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا
گر روی این ره عبادت پیشه کن
رو زنااهلان دین اندیشه کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید
بعد از آنی کار مردان پیشه کن
روز وشب در جستجو اندیشه کن
عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
صوفئی باید ترا اندیشه کن
تا که دانی گنج یابی پیشه کن
عطار » پندنامه » بخش ۷۸ - در بیان انتباه از غفلت
تا نه سوزی سازگاری پیشه کن
از عذاب و قهر حق اندیشه کن
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب سیوم » داستان سه انبازِ راهزن با یکدیگر
ز روزِ گذر کردن، اندیشه کن
پرستیدنِ دادگر پیشه کن
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۸ - توزیع کردن پایمرد در جملهٔ شهر تبریز و جمع شدن اندک چیز و رفتن آن غریب به تربت محتسب به زیارت و این قصه را بر سر گور او گفتن به طریق نوحه الی آخره
بی ز تقلیدی نظر را پیشه کن
هم برای عقل خود اندیشه کن
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۱ - حکایت حجاج یوسف
بزرگی و عفو و کرم پیشه کن
ز خردان اطفالش اندیشه کن