انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۴
شعر تر و خوب بنده گوید
انعام نصیب غیر باشد
این رسم نو آمدست امسال
ان شاء الله که خیر باشد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
بداند هر که باتدبیر باشد
که تنهاخوار تنهامیر باشد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه
گرگی که به زور شیر باشد
روبه به ازو، چو سیر باشد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۱ - در بیان و شرف علم فرماید
ترا چون در عمل تقصیر باشد
ز نفست دیو را توقیر باشد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
در اینجا چه گدا چه میر باشد
چو افتادی چهات تدبیر باشد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ازاوّل در سلوک و سیر باشد
در آخر در یکی بی غیر باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۹
خشمین بر آن کسی شو کز وی گزیر باشد
یا غیر خاک پایش کس دستگیر باشد
گیرم کز او بگردی شاه و امیر و فردی
ناچار مرگ روزی بر تو امیر باشد
گر فاضلی و فردی آب خضر نخوردی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۳
مر بحر را ز ماهی دایم گزیر باشد
زیرا به پیش دریا ماهی حقیر باشد
مانند بحر قلزم ماهی نیابی ای جان
در بحر قلزم حق ماهی کثیر باشد
بحرست همچو دایه ماهی چو شیرخواره
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۳
نه چنان نیازمندم که صفت پذیر باشد
به هزار نامه شرحش که دهم قصیر باشد
نشدی دمی فراموش اگر از نظر نهانی
رقمِ خیال نقشی ست که در ضمیر باشد
تو نظاره گاهِ حُسنی و من انتظار برده
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۸ - راه نمودن فرزند قرهالعین عینالدین خضر را، که از ظلمات دنیا سوی روشنایی گراید، رواه الله من عین الحیوة عمره، کالخضر، بصحه الذات
آن کهش مدد ضمیر باشد
پیلش به نظر حقیر باشد
ناصر بخارایی » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح سلطان جلالالدین هوشنگ شاه
به هر حکمی که در تقدیر باشد
بدان رأی تو را تدبیر باشد
چو رایت برکشی در روز هیجا
تعالی الله چه دار و گیر باشد
به جانداری تو گردون کمر بست
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۳
تو بگو که چونم از تو دمکی گزیر باشد
ز رخی که همچو خورشید و مهی منیر باشد
دل و دین و جسم و جانم چو تویی بگو که ما را
بجز از خیال روی تو چه در ضمیر باشد
به سر ار چو گو بگردم ز در تو برنگردم
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۶ - گرفتن زلیخا سر راه یوسف را و التفات نایافتن و بعد از آن به خانه رفتن و بت را شکستن و ایمان به خدای تعالی آوردن و پس بر سر راه وی آمدن و التفات یافتن
گرش دردی نه دامنگیر باشد
کلامش را کی این تأثیر باشد
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۱ - مراجعت کردن اعرابی بار دیگر به زیارت مجنون و بعد از جست و جوی بسیار وی را یافتن که غزالی را در آغوش گرفته و هر دو جان داده
بیرون ز وقوف غیر باشد
ان شاء/الله که خیر باشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶۹
چون آفتاب هر کس روشن ضمیر باشد
ذرات عالم اورا فرمان پذیرباشد
نقش مرادعالم در خانه اش زند موج
آن را که بالش از خشت فرش از حصیرباشد
دشمن مطیع گردد چون نفس شد مسخر
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹
چون من هر کس که از جان سیر باشد
به زودی گر بمیرد دیر باشد
چه کوشم در خلاص دل همان به
که این دیوانه در زنجیر باشد
اگر مبهم بماند آیه ی نور
[...]