گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷۲

 

اگر پای تو از خط خطا گامی بعیدستی

بر تخت تو اندر دین بر از عرش مجیدستی

وگر امروز طبع تو ز طراری نه طاقستی

وگر غفلت ز رزاقی زر فرد آفریدستی

ز عشق آن یکی سلطان طاعت شادمان بودی

[...]

سنایی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۴

 

عشق را گر سری پدیدستی

این در بسته را کلیدستی

نرسد هیچکس به درگه عشق

کاشکی هیچ کس رسیدستی

یا اگر کس به پیشگه نرسد

[...]

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۱

 

تو عاشقی چه کسی از کجا رسیدستی

مرا چه می‌نگری کژ به شب خریدستی

چه ظلم کردم بر تو که چون ستم زدگان

کله زدی به زمین بر قبا دریدستی

تظلمی به سلف می‌کنی مگر پیشین

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۲

 

گرچه تو نیم شب رسیدستی

صبح عشاق را کلیدستی

ناپدیدی چو جان در این عالم

در جهان دلم پدیدستی

همه شب جان تو را شود قربان

[...]

مولانا
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

آن دلیلی که خود گزیدستی

و آنچه از دیگران شنیدستی

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

خانه ی هر سه را چو دیدستی

سخن هر سه زن شنیدستی

آذر بیگدلی