فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم
ببالد ندارد جز این نیرویی
نپوید چو پیوندگان هر سویی
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۶
نخواهم من او را به جز نیکویی
اگر دور دارد سر از بدخویی
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۷
چو باشد فزایندهٔ نیکویی
به پرهیز دارد سر از بدخویی
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۰
به گیتی بدین سان که اکنون تویی
نباید که داری سر بدخویی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۳
همه راستی خواهم و نیکویی
به ویژه که سالار ایران تویی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۴ - داستان مهبود با زروان
ز نیرنگ وز تنبل و جادویی
ز کردار کژی وز بدخویی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
گنهکار هم پیش یزدان تویی
که بد نام و بد گوهر و بد خویی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۴
بدو گفت سالار لشکر تویی
بتو باز گردد بد و نیکویی
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۹
طلایه فرستاد بر هر سویی
مگر یابد آن درد را دارویی
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۵
نداند جز از تنبل و جادویی
فریب و بداندیشی و بدخویی
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۵
سلیحش پدر کرده از جادویی
ز کژی و بی راهی و بدخویی
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۱۸
آنجا که ببایی نه پدیدی گویی
آنجا که نبایی از زمین بر رویی
عاشق کنی و مراد عاشق جویی
اینت خوشی و ظریفی و نیکویی
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۱۹
آیینه صفت به دست او نیکویی
زین سوی نمودهای ولی زان سویی
او دیده ترا که عین هستی تو اوست
زانش تو ندیدهای که عکس اویی