عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
شما را من از مال قارون کنم
ز خلق جهان جاه افزون کنم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۸ - آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار
که فردا به جوی آب ها خون کنم
گر این شهر چرخست هامون کنم
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷ - لاف زدن تمرتاش پیش افراسیاب برای گرفتن بانو گشسب و دلخوش نمودن گرسیوز افراسیاب او را
به گرز گران دست بیرون کنم
ز خون دامن کوه هامون کنم
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۹۸ - لشکرکشی کوش برای محاصره ی سرزمین طیهور
من آن کوه را همچو هامون کنم
به رنگ، آب دریا طبرخون کنم
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۲ - پرسیدن کوش درباره ی کوهسار و بسیلا
حصارش به شمشیر هامون کنم
همه کنده را آب چون خون کنم
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۶ - رفتن قبادِ کاوه به کارزار کوش
کنم هرچه گویی و افزون کنم
هم از فرّ شاه همایون کنم
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۷ - در آمدنِ لؤلؤ پیش کتایون و شکایت کردن از پارس
بدو شاه گفتا که ایدون کنم
که اندیشه از دلت بیرون کنم
ایرانشان » بهمننامه » داستان اندر لشکر آراستن شاه بهمن به رزم فرامرز به کین اسفندیار » بخش ۱۰ - رزم سوم بهمن با فرامرز پسر رستم
هم اکنون ببینی که من چون کنم
زمین را ز خون تو گلگون کنم
ایرانشان » بهمننامه » رفتن شاه بهمن به کشمیر به طلب دختران و خواهران فرامرز » بخش ۴ - رزم کردن شاه بهمن با شاه صور
بدو گفت فرزانه کایدون کنم
که فردا همه دشت پرخون کنم
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵
ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم
یا مگر سودای عشق او ز سر بیرون کنم
عاشقی را دوست دارم عاشقان را دوستر
صدهزاران دل برای عاشقی پر خون کنم
سوختم در عاشقی تا ساختم با عاشقان
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - در مدح رکن الدین
آخرای جان جهان تدبیر وصلت چون کنم
چند در چنگ فراقت دیدگان پر خون کنم
افعی زلفت که برزمرد همی غلطد چرا
خیره بروی هر زمان از جزع بر افسون کنم
یکشب ار بینم دو دست خویش طوق گردنت
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۱ - شتافتن اسکندر به جنگ دارا
کیان را کی از ملک بیرون کنم؟
من این رهزنی با کیان چون کنم؟
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۲ - رای زدن دارا با بزرگان ایران
تو شاهی قیاس تو افزون کنم
حساب تو با دیگران چون کنم؟
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۲۹ - رسیدن اسکندر به پیغمبری
ز مشرق به مغرب شبیخون کنم
خمار از سر خلق بیرون کنم
عطار » منطقالطیر » حکایت بوتیمار » حکایت بوتیمار
زآرزوی آب، دل پر خون کنم
چون دریغ آید، نجوشم چون کنم
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب
با چنین جمعی منافق چون کنم
غیر مهر تو ز دل بیرون کنم
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب
یا امیر از دست اینان چون کنم
خود قبای صبر را بیرون کنم
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۴ - قصۀ جنگ خندق و کشته شدن عمرو بدست امیر کل امیر و شادمان شدن حضرت رسول(ص) و اصحاب از آن فتح کبیر
لیک خویش مصطفائی چون کنم
دیدهٔ خود را ازین پر خون کنم
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۸ - الحكایة و التمثیل
میسزد گردل ازین پر خون کنم
در میان این دو مشکل چون کنم
عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
گفت شاها من حجابم چون کنم
خویش را بو کز میان بیرون کنم