ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۳۰
یا پست و بلند دهر را سرکوبی
یا خار و خس زمانه را جاروبی
تا چند توان وضع مکرر دیدن
عزلی نصبی قیامتی آشوبی
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۳۱
یا سرکشی سپهر را سرکوبی
یا خار و خس زمانه را جاروبی
بگرفت دلم ازین خسیسان یا رب
حشری نشری قیامتی آشوبی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲ - صفت کلماتی که با نفس کلّی رود و جوابها که او گوید
حبّذا صورتت که بس خوبی
خرّما شوکتت نه معیوبی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴ - در مرگ گوید
تو ز احوال خویش محجوبی
زان طلبکار مرد مقلوبی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۶ - حکایت در عدل و سیاست و جود پادشاه
دیگری آمد و زدم چوبی
تا زمن برنخیزد آشوبی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی
سیاره به دست بند خوبی
بر نطع افق به پایکوبی
عطار » مختارنامه » باب سیام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۷
گفتم: چو تو بردی سبق اندر خوبی
بگزیدمت ازدو کون در محبوبی
آواز آمد کای همه در معیوبی
بیهوده چرا آب به هاون کوبی
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
مزن زخمم که غفّا را لذنوبی
مکن عیبم چو ستّار العیوبی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۳ - در ثنا گفتن پیر حضرت یوسف را علیه السلام و جان در باختن او در نظر یوسف فرماید
توئی آن ماه ملک حسن و خوبی
مرا از جان تو ستّارالعیوبی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۵
یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی
زهی صورت زهی معنی زهی خوبی زهی خوبی
زهی بازار زرکوبان زهی اسرار یعقوبان
که جان یوسف از عشقش برآرد شور یعقوبی
ز عشق او دو صد لیلی چو مجنون بند میدرد
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۱
ای سوخته یوسف در آتش یعقوبی
گه بیت و غزل گویی گه پای عمل کوبی
گه دور بگردانی گاهی شکر افشانی
گه غوطه خوری عریان در چشمه ایوبی
خلقان همه مرد و زن لب بسته و در شیون
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۰
خدایگان جمال و خلاصه خوبی
به جان و عقل درآمد به رسم گل کوبی
بیا بیا که حیات و نجات خلق توی
بیا بیا که تو چشم و چراغ یعقوبی
قدم بنه تو بر آب و گلم که از قدمت
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۳
ای جان، چندان خوبی، نوباوهٔ یعقوبی
خرخاشی، آشوبی، جانها را مطلوبی
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱
کسی به دیدهٔ انکار اگر نگاه کند
نشانِ صورتِ یوسف دهد به ناخوبی
و گر به چشمِ ارادت نگه کنی در دیو
فرشتهایت نماید به چشم کَرّوبی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۴
شهره ی شهر شدم در غم شهرآشوبی
وز که در دوستیِ او نگرفتم کوبی
بیدلآرامی آرام نمیگیرد دل
چه کنم بخت ندارد که ندارد خوبی
صبر بر وعده ی فردای قیامت تا چند
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۱
بر بتان، حسن و جوانی مفروش
ای جوان گرچه به غایت خوبی
بی زرت کار میسر نشود
گر تو خود یوسف بن یعقوبی
حلقه بی زر چه زنی بر در دوست
[...]
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۳۳
نغز خط دلبری فرستادم
همچو یوسف یگانه در خوبی
بو که یابد ز شهریار جهان
نظر التفات یعقوبی