خدایگان جمال و خلاصه خوبی
به جان و عقل درآمد به رسم گل کوبی
بیا بیا که حیات و نجات خلق توی
بیا بیا که تو چشم و چراغ یعقوبی
قدم بنه تو بر آب و گلم که از قدمت
ز آب و گل برود تیرگی و محجوبی
ز تاب تو برسد سنگها به یاقوتی
ز طالبیت رسد طالبی به مطلوبی
بیا بیا که جمال و جلال میبخشی
بیا بیا که دوای هزار ایوبی
بیا بیا تو اگر چه نرفتهای هرگز
ولیک هر سخنی گویمت به مرغوبی
به جای جان تو نشین که هزار چون جانی
محب و عاشق خود را تو کش که محبوبی
اگر نه شاه جهان اوست ای جهان دژم
به جان او که بگویی چرا در آشوبی
گهی ز رایت سبزش لطیف و سرسبزی
ز قلب لشکر هیجاش گاه مقلوبی
دمی چو فکرت نقاش نقشها سازی
گهی چو دسته فراش فرشها روبی
چو نقش را تو بروبی خلاصه آن را
فرشتگی دهی و پر و بال کروبی
خموش آب نگهدار همچو مشک درست
ور از شکاف بریزی بدانک معیوبی
به شمس مفخر تبریز از آن رسید دلت
که چست دلدل دل مینمود مرکوبی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به حضور خداوند و توصیف زیبایی و جلال اوست. شاعر از خدا میخواهد که بیاید و نجاتدهندهی انسانها باشد و با قدمهایش تاریکی و محنت را از بین ببرد. او به زیبایی و جذابیت خدا اشاره کرده و بیان میکند که خداوند میتواند جان و روح را بیمه کند و به مخلوقات خود شادی و امید بدهد. در ادامه، شاعر خدا را به عنوان محبوبی بزرگ معرفی میکند که تمامی عاشقان را به دلدادگی وا میدارد و در نهایت به الوهیت و قدرتی اشاره دارد که حتی در آشوب و بلوا نیز آرامش میآورد.
هوش مصنوعی: خداوند زیبایی و اصل خوبی، به جان و عقل من راه پیدا کرده است، همانطور که گل را به زیبایی میکوبند.
هوش مصنوعی: بیا و برگرد که زندگی و نجات مردم در وجود توست. بیا که تو مانند نور و روشنی یعقوب هستی.
هوش مصنوعی: به جلو برو و روی آب گام بردار، زیرا حضور تو باعث میشود که تیرگی و ناپیدایی از بین برود و روشنایی بیافریند.
هوش مصنوعی: از درخشش و زیبایی تو، سنگها به جواهراتی گرانبها تبدیل میشوند و کسی که در پی توست، به آنچه مطلوبش است خواهد رسید.
هوش مصنوعی: بیا که زیبایی و شکوهی را به ما هدیه میدهی، بیا که تو درمانگر دردهای بسیاری هستی.
هوش مصنوعی: بیا نزدیکتر، هرچند که هرگز واقعاً نرفتهای، اما با این حال هر حرفی را که بگویم با شیفتگی برایت میگویم.
هوش مصنوعی: برای جانی که شایسته محبت و عشق است، تو را به جای جانم مینشانم. بگذار که محبوبی، عاشق و معشوق خود را از همه چیز فراتر دانسته و در دل خود جای دهی.
هوش مصنوعی: اگر او شاه و حاکم جهانی نیست، ای دنیا، پس چه کسی میتواند بگوید چرا در این شرایط نا به سامان به سر میبریم؟
هوش مصنوعی: گاهی پرچم سبز او به شکلی زیبا و لطیف در میآید و گاهی دلهای لشکر را به هیجان میآورد، به طوری که گاهی اوضاع به کلی دگرگون میشود.
هوش مصنوعی: لحظهای فکر میکنی و طرحهایی را که به ذهنت میآید خلق میکنی، گاهی هم مانند یک خدمتکار، فرشها را مرتب و زیبا میکنی.
هوش مصنوعی: وقتی که نقش را پاک کنی، در واقع به آن روح و جان تازهای میبخشی و مثل فرشتهای میگردانی.
هوش مصنوعی: سکوت کن و همانند مشک آب را نگهدار، و اگر از شکاف بریزانی، بدان که دچار نقص و ایرادی خواهی بود.
هوش مصنوعی: دل تو به شمس تبریزی رسید و در آنجا احساس کردی که چقدر دل شاداب و سرزنده است، مثل اسب چابکی که با شور و حال در حرکت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی به دیده انکار اگر نگاه کند
نشان صورت یوسف دهد به ناخوبی
و گر به چشم ارادت نگه کنی در دیو
فرشتهایت نماید به چشم کروبی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.