گنجور

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۸) حکایت آن زن در حضرت رسالت

 

پیمبر گفت بس مفسد زنی بود

که در دین همچو گِل تر دامنی بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

تو گفتی چرخ را پشتیونی بود

که اختر گرداو چون روزنی بود

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۲ - در صفت جان و اثبات توحید کل فرماید

 

بهشتش پیش همچون ارزنی بود

بر صورت مثال گلشنی بود

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و دوم » بخش ۱۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

کار حق بر تو کجا مبنی بود

کز وکیلی چون تو مستغنی بود

عطار
 

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب هفتم - در حُسّاد و اقران و معاندان درگاه » بخش ۱

 

که رای رزین در تأنّی بود

خصوصا که دولت معنّی بود

حکیم نزاری
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶

 

امروز صفای دلم از سیمتنی بود

جانم پر از اندیشه ی نسرین بدنی بود

چون دسته ی گل ساعدم از داغ نهانی

آراسته زان دست که گویی چمنی بود

پیرانه سرم ناصیه ی موی پریشان

[...]

بابافغانی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن

 

زتنگی گر فقیر و گر غنی بود

بخون رزق او غم خوردنی بود

کلیم
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۵

 

این انجمن افسانهٔ راز دهنی بود

هر جلوه‌که دیدم نشنیدن سخنی بود

این فرصت ‌هستی‌ که نفس‌ کشمکش ‌اوست

هنگامهٔ بیتاب ‌گسستن رسنی بود

تا پاک برآییم زگرمابهٔ اوهام

[...]

بیدل دهلوی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

خوش آنکه مرا وصل تن سیمنتی بود

در دستم ازین باغچه سیب ذقنی بود

بودم به گلی خوش دل و چون مرغ اسیرم

نه حسرت باغی نه هوای چمنی بود

میگشت دلم شب همه شب گرد چراغی

[...]

مشتاق اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵

 

آن روز که او را غم خونین کفنی بود

هر گوشه کجا در ره او همچو منی بود

تا مرغ دلم جای بکنج قفسی داشت

گویا که نپنداشت بعالم چمنی بود

گر دوش ز می تو به شکستم عجبی نیست

[...]

سحاب اصفهانی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

طوطی که چو من شُهره به شیرین‌سخنی بود

با قندِ تو لب‌بسته ز شکّرشکنی بود

لعلِ تو که خاصیتِ یاقوتِ روان داشت

دل‌خون‌کنِ مرجان و عقیقِ یمنی بود

چون غنچه ز غم تنگدل و خون جگرم ساخت

[...]

فرخی یزدی