گنجور

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۶۷ - در غزل است

 

ای دل اندوه یار خورده نه ای

جگر مرد کار خورده نه ای

زخم هجران دوست دیده نه ای

تیغ در کارزار خورده نه ای

شربت وصل خورده ای لیکن

[...]

قوامی رازی
 

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۶۸

 

تو مونس غم شبان تاریک نه‌ای

یا چون تن من چو موی باریک نه‌ای

عاشق نه‌ای و به عشق نزدیک نه‌ای

تو قیمت عاشقان چه دانی که نه‌ای

مهستی گنجوی
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد

 

شاه گفتا من ندیدم رخنه‌ای

هم برانگیزی تو جاهل فتنه‌ای

عطار
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲ - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست

 

ندید آن خردمند را رخنه‌ای

که در وی تواند زدن طعنه‌ای

سعدی
 

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب پنجم - در اجتهاد و احتیاط کردن » بخش ۱

 

اگر بر رَه و رسم پیشینه ای

به معنی همان یار پیشین نه ای

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷۷

 

دیری ست کای گلبرگ تر بر روی ما خندان نه ای

هستی لطیف و خوبرو، زان در وفا خندان نه ای

زلف دوتاهت چیست این، زیر کلاهت چیست این؟

چتر سیاهت چیست این، چون بر دلم سلطان نه ای؟

یعنی تویی، ای همنشین، جانان و جان نازنین

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۱۸ - الحکایة

 

گر برو غالب شوی مردانه ای

ور اسیرت سازد از مردان نه ای

قاسم انوار
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۵ - حکایت شیخ سری

 

در بر افکنده پلاس کهنه ای

کرده غم دیوار عمرش رخنه ای

اسیری لاهیجی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱

 

در زمهریر سینه آسودگان نه ای

ای دل بدین که غمزده ای شادمان نه ای؟

ای دیده اشک ریختن آیین تازه نیست

خود را ز ما مگیر اگر خون فشای نه ای

بلبل به گوشه قفس از خستگی منال

[...]

غالب دهلوی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - در نکوهش نوع بشر

 

تو ای مرغ آسوده در لانه‌ای

خوشا بر تو مرغی و انسان نه‌ای

میرزاده عشقی
 
 
sunny dark_mode