قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۶۷ - در غزل است
ای دل اندوه یار خورده نه ای
جگر مرد کار خورده نه ای
زخم هجران دوست دیده نه ای
تیغ در کارزار خورده نه ای
شربت وصل خورده ای لیکن
[...]
مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۶۸
تو مونس غم شبان تاریک نهای
یا چون تن من چو موی باریک نهای
عاشق نهای و به عشق نزدیک نهای
تو قیمت عاشقان چه دانی که نهای
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد
شاه گفتا من ندیدم رخنهای
هم برانگیزی تو جاهل فتنهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
غافلی باری ز زخم خود نهای
تو عذاب خویش و هر بیگانهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۱ - دو بار دست و پای امیر را بوسیدن و لابه کردن شفیعان و همسایگان زاهد
هیچ محتاج می گلگون نهای
ترک کن گلگونه تو گلگونهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۰ - باز آمدن زن جوحی به محکمهٔ قاضی سال دوم بر امید وظیفهٔ پارسال و شناختن قاضی او را الی اتمامه
ما رمیت اذ رمیتی فتنهای
صد هزاران خرمن اندر حفنهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه
شکر که مظلومی و ظالم نهای
آمن از فرعونی و هر فتنهای
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲ - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست
ندید آن خردمند را رخنهای
که در وی تواند زدن طعنهای
حکیم نزاری » ادبنامه » باب پنجم - در اجتهاد و احتیاط کردن » بخش ۱
اگر بر رَه و رسم پیشینه ای
به معنی همان یار پیشین نه ای
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷۷
دیری ست کای گلبرگ تر بر روی ما خندان نه ای
هستی لطیف و خوبرو، زان در وفا خندان نه ای
زلف دوتاهت چیست این، زیر کلاهت چیست این؟
چتر سیاهت چیست این، چون بر دلم سلطان نه ای؟
یعنی تویی، ای همنشین، جانان و جان نازنین
[...]
قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۱۸ - الحکایة
گر برو غالب شوی مردانه ای
ور اسیرت سازد از مردان نه ای
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۵ - حکایت شیخ سری
در بر افکنده پلاس کهنه ای
کرده غم دیوار عمرش رخنه ای
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱
در زمهریر سینه آسودگان نه ای
ای دل بدین که غمزده ای شادمان نه ای؟
ای دیده اشک ریختن آیین تازه نیست
خود را ز ما مگیر اگر خون فشای نه ای
بلبل به گوشه قفس از خستگی منال
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف
این دوییت چیست چون تو دو نهای
این معیت چیست چون تو ما نهای
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - در نکوهش نوع بشر
تو ای مرغ آسوده در لانهای
خوشا بر تو مرغی و انسان نهای