گنجور

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۴ - آگاهی ورقه از مکرعم

 

بدان تا دل از عشق بی غم کنی

کنی صبر و زاری و غم کم کنی

عیوقی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۸

 

ای میر اگر تو قصد بخان حرم کنی

اطراف او برتبت باغ ارم کنی

زی دشمنان تمام بدست الم دهی

با دوستان حدیث بلطف و کرم کنی

هنگام جنگ روی زمین بی عدو کنی

[...]

قطران تبریزی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیر زن با سلطان سنجر

 

شاه بدانی که جفا کم کنی

گر دگران ریش، تو مرهم کنی

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » سوگواری مردی که بی‌قرار و پند بیدلی به او

 

تا که تو نظارهٔ عالم کنی

عمر شد کی درد را مرهم کنی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۱۰ - الحكایة ‌و التمثیل

 

چون بنای دوستی محکم کنی

خویشتن را درحرم محرم کنی

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم

 

راه خود چون خود روی ره گم کنی

قطره هرگز در کجا قلزم کنی

عطار
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۲۴

 

چند اسباب اقامت جمع در عالم کنی؟

ریشه تا کی در زمین عاریت محکم کنی؟

چند در پیری ز فوت مطلب دنیای دون

قامت خم گشته خود حلقه ماتم کنی؟

فکر آب و نان برآورد از حضور دل ترا

[...]

صائب تبریزی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۶ - برهان ششم

 

که بیهوده تاراج مردم کنی

متاع کسان نام خود گم کنی

یغمای جندقی
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۸۹ - غمزه های خانم

 

با غمزاتی که تو خانم کنی

رخنه به دین و دل مردم کنی

جان به لب عاشق بی دل رسد

با غمزاتی که تو خانم کنی

دریا دریا به تو حسن اندر است

[...]

ایرج میرزا
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۶ - دریای نور

 

چو بر چهر خوبان تبسم کنی

چو این کوی تاریک را گم کنی

پروین اعتصامی