فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱
گمانی چنان برد کو رستمست
بدانست کز تخمهٔ نیرمست
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۹
به دل گفت بهمن که این رستمست
و گر آفتاب سپیده دمست
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲
ازین پس نگوییم کو رستمست
نه زو مردی و گوهر ما کمست
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۳
که این بارهٔ آهنین رستمست
که خام کمندش خم اندر خمست
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۴
بدانید کین شیر دل رستمست
جهانگیر و از تخمهٔ نیرمست
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه
ترا جای نالیدن و ماتمست
که اندر دلت شاد کامی کمست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید
زمین چونش مردم نباشد گمست
زمین را پرستنده هم مردمست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را
از آن آن که ایدون خوش و خرّمست
که با فرّ فرخ پی آدمست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام
بگفت این و از هر دو بادام مست
به پیکان همی سفت دُر بر جمست
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - مسمط چهارم
بربط تو چو یکی کودکک محتشمست
سر ما زان سبب آنجاست که او را قدمست
کودکست او، ز چه معنی را پشتش به خمست
رودگانیش چرا نیز برون شکمست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۹ - نامه افراسیاب به سوی طورگ و فرستادن شیر مرد
که همچون دلیری به گیتی کمست
زپشت یل پیل تن رستمست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۰ - سخن گفتن فرطورتوش با بزرگان خود
که پور جهان پهلوان رستمست
نبیره ز سامست و از نیرمست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۰ - رفتن فرامرز با لشکر،همراه فرطورتوش در میدان و گوی زدن فرامرز و ایرانیان وشرح آن
که گر چند رامش خوش و خرمست
نخوانمش دل پر خره در غمست
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۵
ار نیست دهان فزونت ار هست کمست
گویی به مثل وجودش اندر عدمست
درد است و دواست هم شفا و المست
گویی ملک الموت و مسیحا بهمست
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶
تنگی دهن یار ز اندیشه کمست
اندیشهٔ ما برون هستی ستمست
گر هست به نیستی چرا متهمست
ار نیست فزونشدست ور هست کمست
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹ - در هجای علی سه بوسش
پیش ازین گفتم سه بوسش را همی
مردمست آن روسبی زن مردمست
باز از آن فعل بدش گفتم که نه
سگ دمست آن روسبی زن سگ دمست
گوید از سختی ور امیر سرخس
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۸ - اندر گشادن دل وی
گرچه پیشند پیش از این چه غمست
پیشی صفر بیشی رقمست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۹ - اندر دور قمر و گردش روزگار
یار نیک اندرین زمانه کمست
زانکه غثّ و سمین کنون بهمست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱ - یمدح السلطان الاعظم مالک رقاب الامم سلطان سلاطین العالم یمین الدّولة و امین الملّة کهف الإسلام و المسلمین ابا الحارث بهرامشاهبن مسعود نوّر اللّٰه مضجعه
تیغ را بر عدو چنین کرمست
بر ولی فضل شاه ازو چه کمست