گنجور

 
۱
۲
۳
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۶ - شانزده‌سالگی فریدون و آگاهی او از گذشته و سرنوشت پدرش

 

ابر کتف ضحاک جادو دو مار

برست و برآورد از ایران دمار

۱ بیت
فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

یکی نیزه در دست پیچان چو مار

که جز با دل و جان نکردی شمار

۱ بیت
عیوقی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۷ - رفتن نریمان به توران و دیدن شگفتی‌ها

 

ز گردش رده مردمان بی‌شمار

بسی کژدم زنده از پیش و مار

۱ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۵ - جادویی کردن ترکان بر ایرانیان

 

بد از خیلشان جادوان بی شمار

گرفته بی اندازه پرنده مار

۱ بیت
اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

مژه بر چشم من گشته‌ست مسمار

همیدون موی بر اندام من مار

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

ز گیتی خورده بر دل تیر تیمار

به خاک اندر همی پیچید چون مار

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۵۲ - برخورد دو سپاه

 

سوی ره شتابد ز سوراخ مار

چو از وی برآرد زمانه دمار

۱ بیت
ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۵۸ - اندیشه ی شاه چین درباره ی فرزند دیو چهره اش

 

همه شب همی بود پیچان چو مار

گه اندر شگفتی گه اندر شمار

۱ بیت
ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۱۲ - درمان کردن پزشک هندی ضحاک ماردوش را

 

همانا نه درد است، هست آن دو مار

که از مردمان می برآرد دمار

۱ بیت
ایرانشان
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

چون به شخص ششم رسید شمار

در سر بخت خود شکست خمار

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۸ - سگالش نمودن اسکندر بر جنگ دارا

 

شگفتی فرومانده شه زان شمار

که در مغز مرغان چه بود آن خمار‌!

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۲ - رفتن اسکندر از هندوستان به چین

 

خبر ده مرا تا بدانم شمار

که در سَله مار‌ست یا مهره‌مار‌؟

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۸ - رسیدن اسکندر به کشور روس

 

دلیران شمشیر زن بی شمار

به مردم گزائی چو پیچنده مار

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۲۹ - رسیدن اسکندر به پیغمبری

 

کسی کاورد با تو در سر خمار

بر او ظلمت خویش را برگمار

۱ بیت
نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد

 

ورنه زیر خاک چه کژدم چه مار

می‌گزندت سخت تا روز شمار

۱ بیت
عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۳ - شرحی از حکایت سلطان محمود با شیخ لقمان سرخسی

 

این زر و املاک و گنج بیشمار

جملگی پیش تو گردد همچو مار

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۶