سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۶ - در نفس کلّی و پیوستن به عقل و معرفت گوید
کدخدای نبیّ مُرسل اوست
عقل ثانی و نفس اوّل اوست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
که خود او زان نکت که در دل اوست
وز ره لطف غیب حاصل اوست
عطار » خسرونامه » بخش ۱۱ - در مدح خواجه سعدالدّین ابوالفضل
قیام آفرینش از دل اوست
که نقد هر دو عالم حاصل اوست
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۵ - در شرح دل فرماید
نزول لطف حق را منزل اوست
اگر تو طالبی دل را دل اوست
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰
رشکم از کس نبود گرد و جهان حاصل اوست
میرم از غیرت آنکس که غمت در دل اوست
مقبل آن نیست که چون مه بفلک منزل ساخت
مقبل آنست که ماهی چو تو در منزل اوست
فتنه این است که آن نرگس مستی که تراست
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۵
آن بنده حق لطف ازل شامل اوست
کو مهر محمد و علی حاصل اوست
خوش خاتمت کسی که چون نقش رنگین
الله و محمد و علی در دل اوست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۰
چشم بیدار چراغی است که در منزل اوست
دل بیتاب سپندی است که در محفل اوست
شکوه از تنگدلی شیوه آگاهان نیست
که فتوحات جهان در گره مشکل اوست
عشق فارغ ز غم و درد گرفتاران نیست
[...]
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۱۵ - صفت خبّاز
زان لطف و صفا که با گل اوست
پیداست هر آنچه در دل اوست
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۳۲ - در بیان آنکه رهنما را ظاهریست و باطنی،باطنش متصف به وحدت است و ظاهرش متصف کثرت، در ظاهر عبد است و در باطن حق، معنی العبودیه جوهره کنهها الربوبیه را اینجا دریاب
سِیر سالک در صفات عدل اوست
رهنمایی از ظهور فضل اوست
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۶ - در بیان وجوب لطف
قهر او با ما ز فرط عدل اوست
عدل او هم از کمال فضل اوست
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۹ - جهان مشت گل و دل حاصل اوست
جهان مشت گل و دل حاصل اوست
همین یک قطرهٔ خون مشکل اوست
نگاه ما دو بین افتاد ورنه
جهان هر کسی اندر دل اوست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۵۵ - مقام عشق و مستی منزل اوست
مقام عشق و مستی منزل اوست
چه آتش ها که در آب و گل اوست
نوای او به هر دل سازگار است
که در هر سینه قاشی از دل اوست