گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۶

 

بگرفت به چنگ چنگ و بنشست

بنواخت به شست چنگ را شست

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۰

 

دلش زان زده فال پر آتشست

همه زندگانی برو ناخوشست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۷

 

یکی کاخ زرین ز بهر نشست

برآورد و بالاش داده دو شست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۲

 

بپیمود زان مرز فرسنگ شست

به شهری دگر ساخت جای نشست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۴

 

درم بار کردند خروار شست

هم از گوهر و جامهٔ بر نشست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲

 

چو هر سه مه اندر عماری نشست

ز رومی همان خادم آورد شست

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان

 

تو گفتی تنش کوه آهن کشست

همان اسپش از باد و از آتشست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۷ - رفتن گرشاسب به زمین سرندیب

 

به ایرانیان داد کشتی چو شست

دگر کشتی او با سپه بر نشست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۲ - دیگر پرسش گرشاسب از برهمن

 

بدو گفت پیرش که سالست شست

که تا من بدین کوه دارم نشست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۶ - داستان شاه روم و دخترش

 

به هر کام و شادی شهی سرکشست

شهی‌ گرچه یکروزه‌ باشد خوشست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه

 

که کهشان همه سنگ آهن کشست

دری تنگ و ره در میان ناخوشست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۰ - آگه شدن فغفور از کشتن پسر

 

هوا رزمگه کوهش این ابر شست

درختش کمان آشیان ترکشست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۲ - رفتن نریمان به شهر فغنشور

 

یکی دزد رهدار با مرد شست

درین دز بر این کوه دارد نشست

اسدی توسی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۷۹ - جنگ آتبین و کوش و پیروزی آتبین

 

دگر باره بر پشت باره نشست

بیامد برآورد زه را به شست

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۷۹ - جنگ آتبین و کوش و پیروزی آتبین

 

نخستین خدنگش رها شد ز شست

به پیشانی بارگی درنشست

ایرانشان
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۶ - لطیفه

 

ای سروری که کوکبهٔ کبریات را

کمتر جنیبت ابلق ایام سرکشست

رای تو در نظام ممالک براستی

تیری که جیب گنبد گردونش ترکشست

اکنون که از گشاد فلک بر مسام ابر

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در شکایت از روزگار

 

غم گرچه ناخوشست دل من بدان خوشست

کار غم و دلم چو شترمرغ و آتشست

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۲
۳
۴