قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۹
ما نامه عزل مهر تو بنوشتیم
گسترده وصال چهر تو بنوشتیم
یکبار بدل ز مهر تو برگشتیم
مهرت در ویدیم و صبوری کشتیم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۳ - دیدن بهرام صورت هفت پیکر را در خورنق
ما نه این دانه را به خود کشتیم
آنچه اختر نمود بنوشتیم
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰
تا از تف سینه قبله زردشتیم
در عشق تو محراب هزار انگشتیم
تو فارغ و ما خویشتن از غم کشتیم
سبحان الله چگونه پشتاپشتیم
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷
خرما نتوان خوردن از این خار که کشتیم
دیبا نتوان کردن از این پشم که رشتیم
بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
ما کشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید
[...]
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۳ - حسد بردن مریدان مولانا بر شمس الدین
همه از وعظ او چنین گشتیم
در دل غیر مهر او کشتیم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۴ - گریستن لیلی در هوای آشنا، و موج درونه را بدین غزل آبدار بر روی آب آوردن
ما نطع حیات در نوشتیم
تو دیر بزی که ما گذشتیم
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳ - شیخ سعدی فرماید
خرما نتوان خورد ازین خارکه کشتیم
دیبا نتوان بافت بدین پشم که رشتیم
اطلس نتوان دوخت از ین پنبه که کشتیم
کمخا نتوان بافت ازین پشم که رشتیم
با جامه چرکن بسیه چال جحیمیم
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۲
گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتیم
سر رشته تقدیر بتدبیر نوشتیم
دایم دل ما رام بهشتی صفتان است
پیداست ازین شیوه که مرغان بهشتیم
زان روی سفیدیم که با نامه سیاهی
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت اول
دیبا نتوان یافت از این پشم که رشتیم
خرما نتوان خورد از این خاک که کشتیم
گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت
شاید که زمشاطه نرنجیم که زشتیم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۱۶
ما تخم درین مزرعه جز اشک نکشتیم
یک رشته درین غمکده جز آه نرشتیم
چون آبله در زیر قدم راهروان را
بردیم بسر عمری و هموار نگشتیم
با گرمروی چون جرس از ناله شبگیر
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۱۷
از یار ز ناسازی اغیار گذشتیم
از کثرت خار از گل بی خار گذشتیم
این باده زیاد از دهن ساغر ما بود
مخمور ز لعل لب دلدار گذشتیم
جایی که سخن سبز نگردد نتوان گفت
[...]
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۵ - جنگ کردن اندرجیت از رام و لچمن و بیهوش شدن رام و لچمن
ازین منصوبه ما از جان گذشتیم
بدین شطرنج غائب مات گشتیم
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۹
یارب که دهد آب باین تخم که کشتیم
دست که دهد تاب باین رشته که رشتیم
حنظل ندهد شکر و شوره ندهد گل
تا خود چه دهد بار از این خار که کشتیم
بر دست خداوند بود محو و هم اثبات
[...]
حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰
از روز ازل می خور و رندانه سرشتیم
برجبهه بجز قصّهٔ عشقت ننوشتیم
زاهد تو بما دعوت فردوس مفر ما
ما باغ بهشت از پی دیدار بهشتیم
از عشق نکوهش منما خسته دلان را
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۵ - حسن نهاوندی
ما سر به گریبان خجالت به در دوست
زاهد شده مغرور که ما از اهل بهشتیم
حسن تو و من پرتوی از حسن وجوبست
گر ازره امکان نگری یک سره زشتیم
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - و برای او همچنین
دنیا و محنتش همه با هم گذاشتیم
این منزل خراب مسلم گذاشتیم
دست از شمار این درم کم گذاشتیم
موی سیاه را که به ماتم گذاشتیم
جام صفا در انجمن جم گذاشتیم
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۱۵ - خطاب بمدرسه مزینیه بنات
باغ گل و لاله بهشتیم
در مزرع علم سبز کشتیم
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر
سیاوشوش نه از آتش گذشتیم
که در آتش سمندروارگشتیم
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۲ - تضمین غزل شیخ سعدی رحمهالله علیه
نه تابع دیریم و نه قائل بکنشتیم
نه سالک راه حرم پاک سرشتیم
ما دوزخیان بین که طلبکار بهشتیم
خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم