روزی که پا به علم پر از غم گذاشتیم
امید بر ذخیره در هم گماشتیم
آخر هر آنچه گشت فراهم گذاشتیم
رفتیم و هر چه بود به عالم گذاشتیم
دنیا و محنتش همه با هم گذاشتیم
هرگز نداشتیم ز رفتن به خود گمان
بردیم رنجها ز پی گنج شایگان
و آنگه تمام را بنهادیم رایگان
قطع نظر ز حاصل ده روزه جهان
این منزل خراب مسلم گذاشتیم
شد صرف در هوا و هوس روزگار ما
غافل ز پیک مرگ که میآید از قفا
ناگه برید دست ز دامان مدعا
چرخ زمانه چون نکند با کسی وفا
دست از شمار این درم کم گذاشتیم
کشتیم هر چه تخم در این دشت هولناک
آخر ثمر نداشت به جز میوهٔ هلاک
رفتیم با دلی ز غم دهر چاک چاک
در غم سفید کرده کشیدیم زیر خاک
موی سیاه را که به ماتم گذاشتیم
نشگفت خاطر از هوس بوستان و باغ
ما را ز کیف جام جهان تر نشد دماغ
گفتی که باد بود اجل و عمر ما چراغ
ما مرد دل شکسته و چندین هزار داغ
جام صفا در انجمن جم گذاشتیم
اندام ما ندیده به خود برگ خرمی
نشنیده زخم سینه و در بوی مرهمی
(صامت) چون این بود ثمر عمر آدمی
بردیم چون فغانی از این انجمن غمی
عیش جهان به مردم بیغم گذاشتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ابعاد غم و سختی زندگی انسانها اشاره دارد. شاعر از روزی که وارد دنیای علم و دانش شده صحبت میکند و میگوید که ما امید بر ذخیره علم گذاشتیم، اما در عوض با مشقتها و دردها روبهرو شدیم. او به جدایی از لذتهای دنیوی و غفلت از مرگ اشاره میکند و میگوید که زمان با کسی وفا نمیکند. در حالی که تلاش کردیم تا درختان امید را در این دنیا بکاریم، تنها ثمرهای جز اندوه و غم برداشت نکردیم. در نهایت، شاعر به چالشهای زندگی و بیثباتی آن اشاره میکند و نتیجه میگیرد که عمر آدمی در غم و درد گذرانده شده و عیش و خوشی واقعی از آنها دور است.
هوش مصنوعی: روزی که وارد دنیای علم و دانش شدیم، امیدوار بودیم که از آن ذخایر و منابع ارزشمند بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: در نهایت، هر آنچه که جمعآوری کردیم، رها کردیم و هر آنچه که داشتیم را به دنیا واگذار کردیم.
هوش مصنوعی: ما تمام مشکلات و سختیهای دنیا را کنار هم تجربه کردیم.
هوش مصنوعی: ما هیچگاه فکر نمیکردیم که رفتن و جدایی به خود ما مربوط باشد. بر این باور بودیم که رنجها تنها به خاطر دستیابی به گنجهای باارزش است.
هوش مصنوعی: سپس تمامی چیزها را بدون هیچ چشمداشتی و به رایگان ارائه دادیم، بیتوجه به دستاوردهای ده روزه این دنیا.
هوش مصنوعی: ما این خانه خراب را به یاد مسلم رها کردهایم.
هوش مصنوعی: زندگی ما صرف خوش گذرانی و شهوات شده است و ما غافل از این هستیم که پیام مرگ به سرعت از پشت سر میآید.
هوش مصنوعی: ناگهان از رسیدن به هدف و آرزوها دست بردار، زیرا این جهان به هیچکس وفا نمیکند.
هوش مصنوعی: ما از شمارش این پولها دست کشیدیم.
هوش مصنوعی: در این دشت وحشتناک، هر چه کاشتیم، نتیجهای جز شکست و نابودی نداشت.
هوش مصنوعی: ما با دلی پر از غم و درد به سفر رفتیم و در این حال، غمهای خود را در دل دفن کردیم.
هوش مصنوعی: موی سیاه را که به خاطر غم و اندوه پریشان کردهایم.
هوش مصنوعی: دل ما از حسرت باغ و بوستان شگفتزده است، اما با نوشیدن جام جهان، از این آرزو و longing کم نمیشود.
هوش مصنوعی: شما گفتید که مرگ و اتمام عمر ما مانند بادی است که میگذرد و روشنایی ما مثل یک شمعی است که خاموش میشود. دل ما پر از غم و اندوههای بسیار است.
هوش مصنوعی: ما در مجلس نوشیدنی خوشگوار، جامی پر از شراب قرار دادیم.
هوش مصنوعی: بدن ما به حالتی از سرخوشی و شادابی است که هرگز به خود زخم نمیزند، از حالتی که در سینهام احساس میکنم، خبری ندارد و بویی از درمان نمیشنود.
هوش مصنوعی: زندگی انسان به همین صورت میگذرد و ما نیز حاصل این عمر را با صدای نالهای از این جمع به یادگار بردیم.
هوش مصنوعی: ما لذت زندگی را به افرادی که نگران و بیغمی هستند، سپردیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم
دنیا و محنتش همه با هم گذاشتیم
قطع نظر ز حاصل ده روزه ی جهان
این منزل خراب مسلم گذاشتیم
دور زمانه چون نکند هفته یی وفا
[...]
تا بار عشق بر دل پرغم گذاشتیم
چندین هزار غم به سر هم گذاشتیم
روزی که غمزه تو ز کین برکشید تیغ
ما دست رد به سینه مرهم گذاشتیم
دادیم سر به حکم تو از بهر قتل خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.