×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
بیا ای دایه بر جانم ببخشای
کلید در بیاور بند بگشای
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
خرد بخشا، مرا زین بند بگشای
چو بخشایندهای، بر من ببخشای
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲ - مناجات با خدا و نعت پیامبر
بر من و بی کسی من بخشای
درِ دربستۀ دلم بگشای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۶ - عقد سی و سوم در تودد و تالف که به شفقت و محبت با خلق خدای آمیختن است و از لوازم آمیزش ایشان نگریختن
در خطاشان به نصیحت پیش آی
ره بر ایشان به نصیحت بگشای
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۰ - خواب دیدن زلیخا یوسف را علیه السلام نوبت دوم و سلسله عشق وی جنبیدن و وی را در ورطه جنون کشیدن
که بر جان من بیدل ببخشای
به پاسخ لعل شکر بار بگشای
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۶ - دیدن زلیخا عزیز مصر را از شکاف خیمه و فریاد برداشتن که این نه آن کس است که من در خواب دیده ام و سالها محنت محبتش کشیده ام
خدا را ای فلک بر من ببخشای
به روی من دری از مهر بگشای
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۲ - درآوردن زلیخا یوسف را علیه السلام به خانه هفتم و بذل کردن مجهود در نیل مقصود و گریختن یوسف و ماندن زلیخا در تحیر و تأسف
که بر حال من بیدل ببخشای
ز کار مشکلم این عقده بگشای
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۶ - معذور داشتن زنان مصر بعد از مشاهده جمال یوسف زلیخا را و دلالت کردن یوسف را بر انقیاد زلیخا و تهدید کردن وی به زندان
خدا را بر وجود خود ببخشای
به روی او در مقصود بگشای
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - رفتن مجنون روز دیگر به قبیله لیلی و ملاقات کردن باوی و به جهت ازدحام اغیار مجال سخن نایافتن
بر گریه زار من ببخشای
وز طلعت یار پرده بگشای
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - پیغام فرستادن مجنون پیش پدر تا لیلی را برای وی خواستگاری کند و بردن پدر وی اعیان قبیله را به جهت کفایت این مقصود
بر ظلمتیان شب ببخشای
وین میغ ز پیش ماه بگشای
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - جواب نوشتن مجنون نامه لیلی را
بر سوخته خرمنان ببخشای
رشحی ز زلال لطف بگشای