گنجور

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱

 

ز کتّان و ابریشم و موی قز

قصب کرد پر مایه دیبا و خز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۰ - سخن دقیقی

 

بفرمود و گفت ای گو رزمسار

یکی بر پی شاه توران بتاز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۶

 

چو ببرید رستم تن شاخ گز

بیامد ز دریا به ایوان و رز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۶

 

به زه کن کمان را و این چوب گز

بدین گونه پرورده در آب رز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸

 

کمان را به زه کرد و آن تیر گز

که پیکانش را داده بد آب رز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۷

 

دل مرد برنا شد از ماه تیر

ازان پس همی جست راه گریز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۵

 

به بازارگانی برفتم ز جز

یکی کاروان دارم از خز و بز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶

 

چو با مهرگانی بپوشیم خز

به نخچیر باید شدن سوی جز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶

 

بیابان که من دیده‌ام زیر جز

شده چون بن نیزه بالای گز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶

 

بگوید که بر کوی بر شهر جز

گر از گوهر و زر و دیبا و خز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۷

 

ز بر کوی با نامداران جز

ببردند بسیار دیبا و خز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۵

 

بدو گفت ای بتر از خار گز

به میدان که پوشد زره زیر خز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱۰

 

دلاور شد از کار آن خوشنوار

برام بنشست برتخت ناز

فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۰ - پیمان بستن ورقه و گلشاه

 

بورقه چنین گفت گلشه کی خیر

سوی مامک و بابکم شو تو نیز

عیوقی
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۴۴ - وله

 

به یکی تیر همی فاش کند راز حصار

ور بر او کرده همی قیر بود رازیجر

بیکی تیر همی فاش کند راز حصار

ور بروه کرده بود قیر به جای گل راز

عسجدی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۷

 

کسی پر خانه دشتی دید هرگز

نه دیوار و نه در بل پست و موجز؟

دو لشکر صف‌زده در خانه‌هاشان

پس هر لشکری یکی مجاهز

وزیر و شاه و پیلان و سواران

[...]

ناصرخسرو
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

کرده چون شاعر تشبیه حسامت بپرند

چون پرند او را دستیست بخون در آغاز

ازرقی هروی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

ز هر گونه نو جانور صد هزار

کند عرض یزدان درین عرصه راز

اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

نگر تا تو نپنداری که هرگز

مرا زنده به زیر آری ازین دز

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۲۵