گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۶

 

بخسپند یکی گوش بستر کنند

دگر بر تن خویش چادر کنند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۶

 

بفرمود تا دخمه دیگر کنند

ز مشک وز کافورش افسر کنند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲

 

چو با تخت منبر برابر کنند

همه نام بوبکر و عمر کنند

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را

 

چو ساز عروسیّ دختر کنند

به کابین همه کاسه سر کنند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۴ - شگفتی جزیره قالون و جنگ گرشاسب با سگسار

 

شبه هر چه مردست افسر کنند

ز مرجان زنان تاج و زیور کنند

اسدی توسی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۳۴ - آگاه شدن کوش از آمدن ایرانیان، و گرد آوردن سپاه

 

سپاه من از دست بی بر کنند

ز خون یلان رنگ کشور کنند

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۸۸ - پاسخ نامه ی کوش به شاه فریدون

 

بیایند و مهراج را برکنند

به تیغ از تن هندوان سر کنند

ایرانشان
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۹ - نعت چهارم

 

تا چو سران غالیهٔ تر کنند

خاک مرا غالیهٔ سر کنند

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » در تعصب گوید » درتعصب گوید

 

بل که هرچ اصحاب پیغامبر کنند

حق کنند و لایق حق ور کنند

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » بیان وادی توحید

 

رویها چون زین بیابان درکنند

جمله سر از یک گریبان برکنند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقالة الحادیة و العشرون

 

هر زمان از من بتی دیگر کنند

خویشتن را و مرا کافر کنند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و دوم » بخش ۱ - المقالة الثانیة و العشرون

 

گه بسوزندم چو خاکستر کنند

گاه از داسی تنم بی سر کنند

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۶ - حكایت ابراهیم علیه السلام

 

آینه اول بآتش در کنند

بعد از آن آن را بخاکستر کنند

عطار
 

مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات

 

آن شب‌روان که در شب خلوت سفر کنند

در تاج خسروان به حقارت نظر کنند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۴ - بیان آنک در هر نفسی فتنهٔ مسجد ضرار هست

 

پس نبی فرمود کان را بر کنند

مطرحهٔ خاشاک و خاکستر کنند

مولانا
 

سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۸ - حکایت صبر و ثبات روندگان

 

چه زرها به خاک سیه در کنند

که باشد که روزی مسی زر کنند

سعدی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲

 

شاهان اگر بصحبت رندان نظر کنند

شاید که نازو سروری از سر بدر کنند

با دشمنان عتاب بود مصلحت ولی

با دوستان بچشم عنایت نظر کنند

خون دلم چنین که دو لعل تو میخورند

[...]

اهلی شیرازی
 
 
۱
۲