فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۸
همه هندوان را توانگر کنم
بکوشم که با تخت و افسر کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۴ - پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود
نخستین به پندش توانگر کنم
چو نپذیرد از خونش افسر کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۰
دهان و برش پر ز گوهر کنم
برین رود سازانش مهتر کنم
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۳
همه لشکرت را توانگر کنم
ترا تخت زرین و افسر کنم
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۴
بداندیش را از میان بر کنم
سر بدنشان را بیافسر کنم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۳ - قصه خاقان با برادرزاده
بدین باژ دو دیده گوهر کنم
ز تن پوستم بدره زر کنم
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۹۷ - کوش بار دیگر دعوی خدایی می کند
کرا خواهم از خود توانگر کنم
که از گوهر و زرّش افسر کنم
ایرانشان » بهمننامه » داستان اندر لشکر آراستن شاه بهمن به رزم فرامرز به کین اسفندیار » بخش ۱۰ - رزم سوم بهمن با فرامرز پسر رستم
پس او را ز گیتی توانگر کنم
ز زر دامنش پر ز گوهر کنم
ایرانشان » بهمننامه » رفتن شاه بهمن به کشمیر به طلب دختران و خواهران فرامرز » بخش ۴ - رزم کردن شاه بهمن با شاه صور
ترا از مهان پایه برتر کنم
ز گوهر ترا تاج و افسر کنم
ایرانشان » بهمننامه » رفتن شاه بهمن به کشمیر به طلب دختران و خواهران فرامرز » بخش ۸ - نامه نبشتن شاه بهمن پیش شاه تیبال
تن سروران تو بیسر کنم
یلان تو را خاک بستر کنم
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴
روزی من آخر این دل و جان را خطر کنم
گستاخوار بر سر کویش گذر کنم
لبیک عاشقی بزنم در میان کوه
وز حال خویش عالمیان را خبر کنم
جامه بدرم از وی و دعوی خون کنم
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۹ - ستایش اتابیک اعظم نصرةالدین ابوبکربن محمد
به گفتار شه مغز را تر کنم
بگفت کان مغز در سر کنم
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۰ - فرو گفتن داستان به طریق ایجاز
صبوحی که بر آب کوثر کنم
حلالست اگر تا به محشر کنم
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۱ - رسیدن نامهٔ اسکندر به کید هندو
همه خاک او را به خونتر کنم
همان آب را خاک بر سر کنم
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
دست کو؟ تا خاک ره بر سر کنم
یا ز زیر خاک و خون سر برکنم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۴
ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
وی مطربان ای مطربان دف شما پر زر کنم
ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم
وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم
ای بیکسان ای بیکسان جاء الفرج جاء الفرج
[...]
سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۷ - حکایت در فدا شدن اهل محبت و غنیمت شمردن
بگفتا نه آخر دهان تر کنم
که تا جان شیرینش در سر کنم؟
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱۵
نی پای آن که از سر کویت سفر کنم
نی دست آنکه دست به زلف تو در کنم
چندین شبم گذشت به کنج خراب خویش
ممکن نشد که لوح صبوری ز بر کنم
ماهی متاع صبر کنم جمع و ز آب چشم
[...]