گنجور

عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب

 

چون به بینی اول وآخر همه

خود توباشی باطن و ظاهر همه

عطار
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۳

 

از همه پنهان و پیدا از همه

کی شناسد این سخن را بر همه

آفتابی می نماید ماه ما

این چنین نوری بود در خور همه

می برنگ جام پیدا آمده

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۸۵

 

هر که آن یک را نبیند در همه

کور باشد نزد بینا بر همه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

منبسط بودیم و یک جوهر همه

بی سر و بی پا بدیم آن سر همه

شیخ بهایی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۲

 

ز سرمایهٔ خود توانگر همه

ز همسایهٔ خود غنی‌تر همه

آذر بیگدلی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۳

 

آن حواس باطن و ظاهر همه

امر وی را گشته فرمانبر همه

نشاط اصفهانی
 

قاآنی » مسمطات » شمارهٔ ۳ - وله ایضاً

 

ز صنع پروردگار چو در مدور همه

ز قدرت کردگار چو خور منور همه

چو شعر من آبدار چو گل معطر همه

چو دل گهرهای چند نهفته در بر همه

قاآنی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۰

 

جمع در او، کهتر و مهتر همه

برخط ساقی نهاده، سر همه

عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۹

 

روح پاکان، خاک غم بر سر همه

تیغ بر دست و کفن در بر همه

عمان سامانی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - عید عاشقان

 

عید است و بسته هر کران، زیبا بتان زیور همه

دارند هر سو دلبران، زرین قبا در بر همه

هر سو بتی دامن کشان، در هر طرف سروی روان

در باغ دل در راغ جان، از یکدگر بهتر همه

زیبا بتان در دلبری، دل برده از حود و پری

[...]

افسر کرمانی