مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹ - به خواجه ابوالقاسم فرستاده
خواجه ابوالقاسم ای بزرگ اصیل
غم معشوقه هیچ کمتر هست
هستی آگه ز حال کآن خاتون
جز تو آنجاش یار دیگر هست
در وفای تو گر خورد سوگند
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۵ - فی بیان حاله و حسب احواله رحمةاللّٰه علیه
چون مرا اندرین سفر که رهست
زر و جو هست و عیسی و خر هست
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۳) حکایت در حال ارواح پیش از آفریدن اجسام
همی چندان که موی جانور هست
دگر دیگ بیابان سر بسر هست
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱۱) حکایت آهو که مشک از وی حاصل میشود
ورای این مقاماتی دگر هست
ندانم تا کسی را زان خبر هست
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
به چشمت گور خشت و خاک درهست
به چشم دیگری روضه ست و حفرهست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن قیصر از آمدن خسرو
اگر گل شد، جهانی پر شکر هست
جهانی بیش میخواهی وگر،هست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۰ - در سلوک و وصول فرماید
در آن مستی حقیقت در نظر هست
کسی کو را ردر این معنی خبر هست
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
جملهٔ دنیا پلست و قنطره ست
بر پُلت بنگر که چندین منظره ست
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵
هر چند کباب دل و چشم تر هست
هجر تو ز وصل دیگری خوشتر هست
تو پنداری که بی تو خواب و خور هست؟
بی روی تو خواب و خور کجا در خور هست؟
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۲ - قصهٔ رستن خروب در گوشهٔ مسجد اقصی و غمگین شدن سلیمان علیهالسلام از آن چون به سخن آمد با او و خاصیت و نام خود بگفت
کی چنین گوید کسی کو مکر هست
چون چنین جنگد کسی کو بیرهست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴
نگویم در تو عیبی، ای پسر، هست
ولیکن بی وفایی این قدر هست
نه در هجر توام خواب و قرار است
نه در عشق توأم از خود خبر هست
از آن ناوک که از چشم تو بر من
[...]
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۳۵
نگویم در تو عیبی ای پسر هست
ولیکن بی وفایی این قدر هست
نه در هجر توام خواب و قرار است
نه در عشق تو از خویشم خبر هست
از آن ناوک که زد چشم تو بر من
[...]
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۴ - امتحان کردن شیرین فرهاد را در عشق
به گرمی گفتش ار کار دگر هست
بجو تا وقت و فرصت این قدر هست
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۲
در محفل آسمان سُها و خور هست
در بحر جهان هم صدف و هم در هست
تا خود چه بود قسمت روزی طلبان
هم مائدهٔ عیسی و هم آخور هست
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۹ - کلام آخر
اگر یکوصف جائی جلوهگر هست
ز خوب و بد ز باقی هم اثر هست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۲۳ - هنوز این خاک دارای شرر هست
هنوز این خاک دارای شرر هست
هنوز این سینه را آه سحر هست
تجلی ریز بر چشمم که بینی
باین پیری مرا تاب نظر هست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۴۹ - هنوز این خاک دارای شرر هست
هنوز این خاک دارای شرر هست
هنوز این سینه را آه سحر هست
تجلی ریز بر چشمم که بینی
باین پیری مرا تاب نظر هست