ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۶۹ - عاشق شدن کوش به دختر خویش
چو با من بسازی فزونتر دهم
جهان را به دست تو اندر دهم
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۱۵ - گفتار اردشیر با شاه بهمن و پاسخ دادن شاه بهمن
گر او سیم دادت منت زر دهم
و گر زر دهد منت گوهر دهم
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۲۵ - نامه نوشتن بهمن به خورشید مینو و به نزد خود خواندن
ز گنج نیاکانت گوهر دهم
همان کشور و تخت و افسر دهم
ایرانشان » بهمننامه » رفتن شاه بهمن به کشمیر به طلب دختران و خواهران فرامرز » بخش ۵ - گفتار اندر (آمدن) شاه بهمن به شهر کشمیر به ابراز شاه صور
که من مر ترا افسر زر دهم
بداندیش را زخم خنجر دهم
ایرانشان » بهمننامه » رفتن شاه بهمن به کشمیر به طلب دختران و خواهران فرامرز » بخش ۱۵ - رسیدن شاه بهمن و رای تندبر بر کنار دریا و گرفتن برزین پسر فرامرز
نشانت ز برزین آذر دهم
ترا یک خبر نیز خوشتر دهم
ایرانشان » بهمننامه » باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند » بخش ۷ - نامه فرستادن زال پیش برزین پسر فرامرز
تو را پهلوانی و افسر دهم
همان گنج و فرمان و لشکر دهم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹۵
عشقت نصیب من همه غم داد، درد هم
هوش و قرار من نشد و خواب و خورد هم
دردا که آه گرم به تنهائیم بسوخت
تنها نه آه گرم که دمهای سرد هم
عشاق را کسی که جفا گفت، عیب کرد
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۵۷ - رفتن سام به درگاه شدید و چگونگی آن
تو را پهلوانی و لشکر دهم
درفش سواران کشور دهم
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۸۵ - لشکر کشیدن شداد به میدان و جنگ خرطوس با سام
سپاه تو را گنج و افسر دهم
به جای زرت جمله گوهر دهم
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۳ - خبردار شدن سام از آمدن نهنکال
گر او را بود رای دختر دهم
همه دختر و گنج و افسر دهم
وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۵
کاری مکن که رخصت آه سحر دهم
وین تند باد را به چراغ تو سردهم
آبم ز جوی تیغ تغافل مده ، مباد
نخلی شوم که خنجر الماس بردهم
سیلی ز دیده خواهدم آمد دل شبی
[...]
صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۲۹
تا چند پیر میکده را درد سر دهم؟
رفتم ز می قرار به خون جگر دهم
یکسر ز تاج و تخت برآیند خسروان
گر از حضور کنج قناعت خبر دهم
چون بهله باز گشت مبادا به ساعدش
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۰ - نزول عهدنامه در کربلا به شاه تشنهجگر
با لب عطشان براهت سر دهم
جان به زیر دشنه و خنجر دهم