عشقت نصیب من همه غم داد، درد هم
هوش و قرار من نشد و خواب و خورد هم
دردا که آه گرم به تنهائیم بسوخت
تنها نه آه گرم که دمهای سرد هم
عشاق را کسی که جفا گفت، عیب کرد
دید آنچه گفت و یاد کند آنچه کرد هم
جرمم که از وفاست ببخشای و عفو کن
اینک شفیع خون دل و روی زرد هم
اشکم روان به سوی تو آورد، چون کنم
این خاک روزیم بد و این خواب و خورد هم
آنجا که پای خود نهی از ناز بر زمین
خاک درت ز دیده دریغ است و گرد هم
بر جان خود نهم همه درد تو بهر آنک
درمان تو به کس نرسد بلکه درد هم
نامرد نیست مرد تحمل به راه عشق
نامرد را چه زهره و یارا که مرد هم
خسرو درین ره از سر مردانگیت نیست
با درد عشق جفت شو، از خویش فرد هم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و درد ناشی از عشق میپردازد. شاعر از غم و رنجی که عشق برایش به ارمغان آورده، صحبت میکند و به تنهایی و بیقراریهایش اشاره دارد. او از احساساتی چون آه و اشک، جفا و عذرخواهی میگوید و بیان میکند که این درد را تنها برای عشق و معشوق خود تحمل میکند. شاعر بر این نکته تأکید میکند که عشق و صبر از نشانههای مردانگی است و در نهایت خواستهاش این است که با تمام سختیها و رنجها، عشق را بپذیرد و به راه خود ادامه دهد.
هوش مصنوعی: عشق تو تنها غم نصیب من کرد و دردهایش باعث شد که نه خواب درست و حسابی داشته باشم و نه حتی بتوانم به راحتی غذا بخورم.
هوش مصنوعی: چه درد بزرگی که آه و نالههای دلم، به تنهاییام سوخت. نه تنها آههای گرم، بلکه حتی نفسهای سرد نیز نتوانستند از بار تنهاییام کم کنند.
هوش مصنوعی: عشاق را کسی که بدی و ظلمی نثارشان کند، عیبش را میبیند و به خاطر میآورد آنچه را که انجام داده است.
هوش مصنوعی: من که به خاطر وفاداریام گناه کردهام، اکنون از تو میخواهم که مرا ببخشی و عفو کنی. اکنون شفیع من، کسی است که به خاطر دل شکسته و چهرهی پریشانم در پیش تو است.
هوش مصنوعی: چشمانم اشک میریزند و به سمت تو میآیند، حالا چه کنم با این زندگی خاکیام و این خواب و خوراکی که دارم؟
هوش مصنوعی: در جایی که پا بر زمین ناز میگذاری، دیدن خاک در کنار تو بسیار ارزشمند و غمانگیز است.
هوش مصنوعی: من همه دردهای خود را به جان میخرم، چون میدانم که درمان تو به کسی نمیرسد، حتی درد هم.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به این دارد که فقط انسانهای شجاع و با ایمان میتوانند سختیها و چالشهای عشق را تحمل کنند. کسی که به راحتی از میدان خارج میشود و در برابر دشواریها تسلیم میشود، نمیتواند خود را مرد واقعی بنامد. عشق نیازمند قدرت و استقامت است و فقط افراد قوی قادر به ادامه دادن در این مسیر هستند.
هوش مصنوعی: در این مسیر عاشقانه، ای خسرو، به خاطر مردانگیت نباید از درد عشق فرار کنی. باید با این عشق همراه شوی و از خودت فراتر بروی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کاری مکن که رخصت آه سحر دهم
وین تند باد را به چراغ تو سردهم
آبم ز جوی تیغ تغافل مده ، مباد
نخلی شوم که خنجر الماس بردهم
سیلی ز دیده خواهدم آمد دل شبی
[...]
تا چند پیر میکده را درد سر دهم؟
رفتم ز می قرار به خون جگر دهم
یکسر ز تاج و تخت برآیند خسروان
گر از حضور کنج قناعت خبر دهم
چون بهله باز گشت مبادا به ساعدش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.