نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان
هر عروسی چو گنج سر بسته
زیر زلفش کلید زر بسته
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۰
ای لبت حقهٔ گهر بسته
دهنت شور در شکر بسته
طوطیان خط تو پیش شکر
بال بگشاده و کمر بسته
خطت از پستهٔ تو بر رستهٔ است
[...]
ظهیر فاریابی » ترکیبات » شمارهٔ ۲
ای فلک پیش تو کمر بسته
دولتت دست چرخ بر بسته
نو عروسان خلد گیسوها
به سر نیزه تو بر بسته
گرد شبرنگ موکبت به نبرد
[...]
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۳ - در بیان آنکه در مخلوقات و مصنوعات آدمی است که مختار است و باقی مجبوراند اختیاری ندارند. چنانکه آتش قادر نیست که گرمی نکند و آب نتواند که تری نکند و آفتاب نتواند که روشنی ندهد. پس آدمی در محل حساب از آن است که مختار است و بربد و نیک قادر است. و اگر گوید مجبور و قادر نیستم خلاف میگوید زیرا پشیمانی او بر کار کرده مکذب دعوی اوست
خود تو خانه ایست در بسته
بر تو آن عاریه است و بربسته
همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در ستایش رب العالمین
بندگی را همه کمر بسته
دیده از ما سیواک بر بسته
اوحدی » جام جم » بخش ۲۷ - در جلوات حال شخص بعد از ولادت
سالها حاضر و کمر بسته
دل در اندوه و درد سر بسته
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۳
چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته
هزار نکتهٔ شیرین به یکدگر بسته
فغان که هندوی خالت به جلوهٔ موزون
به خون مردمک دیدهام کمر بسته
به دور خط مگس خال زان لب شیرین
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲
بر نازک میانت شیشه ساعت کمر بسته
ز شرم آن سرین آئینه دکان هنر بسته
بهم پیوستگان را سخت باشد محنت دوری
کمر تا از میان رفته، سرین بار سفر بسته
سکوت من سخن چین از حدیثم بیشتر داند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۸۲
صباحت آب در گلزارش از جوی گهربسته
نزاکت رشته جان را بر آن موی کمر بسته
سری از کوچه هر رگ برآورده است مژگانش
ز شوخی تهمت خون بر زبان نیشتر بسته
پریشانان همه جمعند و آن نازک میان حاضر
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۲
ای ز کویت ره گذر بسته
غیرتت بر نظاره در بسته
دسته دسته ز گلشن آمده گل
پیش رخسار تو کمر بسته
نشود خسته تا به تیر نظر
[...]