ای لبت حقهٔ گهر بسته
دهنت شور در شکر بسته
طوطیان خط تو پیش شکر
بال بگشاده و کمر بسته
خطت از پستهٔ تو بر رستهٔ است
هست بر رستهٔ تو بر بسته
زان خط سبز بر رخ زردم
خون دل جمله چون جگر بسته
عاشق از جان به صد هزاران دل
در تو هر دم دلی دگر بسته
هر که از تو کشیده مویی سر
دستش از موی باز بر بسته
به شکرخنده بر دهان بگشا
که گره کس ندید بر بسته
تا به کی همچو حلقه بر در تو
سر زنم دایم و تو در بسته
نظری کن دلم مسوز که هست
کار جانم در آن نظر بسته
کمترم سوز اگر نه فاش کنم
مکر تو چند مکر سربسته
چشم عطار سیل بگشاده
دل ز هجر تو در خطر بسته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر عروسی چو گنج سر بسته
زیر زلفش کلید زر بسته
ای فلک پیش تو کمر بسته
دولتت دست چرخ بر بسته
نو عروسان خلد گیسوها
به سر نیزه تو بر بسته
گرد شبرنگ موکبت به نبرد
[...]
خود تو خانه ایست در بسته
بر تو آن عاریه است و بربسته
بندگی را همه کمر بسته
دیده از ما سیواک بر بسته
سالها حاضر و کمر بسته
دل در اندوه و درد سر بسته
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.