سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۰ - فی مذمّة اهل التّعصّب و نصیحة الفریقین وفّقهما اللّٰه تعالی
گر همه خلق دشمنم دارند
دوستی را نبهره پندارند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۴ - فی التّمثّل
نای و چنگی که گربکان دارند
موش را خود به رقص نگذارند
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۰ - در بیان دستور اربعین رابع
سه روز ایام بیضی را که دارند
از ایشان اربعینها درگذارند
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۹ - سؤال کردن سلطان بایزید از منصور از جان و جانان
دل وجان هر دو مر داغ تو دارند
دو چاکر نزد حکمت پایدارند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید
حبیب من زجان مردوست دارند
نمود عشق ما را یاد دارند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۸ - سخن گفتن پسر با پدر در عین دریای طریقت و اعیان بهرنوع
همه این قوم کشتی مال دارند
کجا اسرار این سرّ پایدارند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
همه ذرّات از نور تو دارند
بتو مر خویشتن مشهور دارند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۷ - در اثبات ذات کل در خلاصۀ آدمیان فرماید
درون پرده آگاهی ندارند
همه ذرّات عالم درگذارند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۷ - در اثبات ذات کل در خلاصۀ آدمیان فرماید
همه چون در طلب باشند و دارند
همه در حیرت و در رهگذارند
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۰۵
سرگردانان راه دل بسیارند
کایشان همه سینه ها چو دل پندارند
گر هرچ به جای سینه ها هست دل است
پس جملهٔ گاوان و خران دل دارند
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب اول » بخش ۷ - داستان گرگِ خنیاگر دوست با شُبان
نای و چنگی که گربگان دارند
موش را خود به رقص نگذارند
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰
آنان که پریروی و شکر گفتارند
حیفست که روی خوب پنهان دارند
فیالجمله نقاب نیز بیفایده نیست
تا زشت بپوشند و نکو بگذارند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رفتن خسرو پیش فرهاد و مناظرهٔ ایشان
بگفتش دل چرا با خود ندارند
بگفتا خوبرویان کی گذارند
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲ - سبب نظم کتاب
کنون از لطف و احسانی که دارند
ز من این خردگیها در گذارند
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳۰ - خواب دیدن یوسف علیه السلام که آفتاب و ماه و یازده ستاره وی را سجده می برند و شنیدن اخوان آن را و زیادت شدن حسد ایشان
ز تو در دل هزاران غصه دارند
درین قصه کیت فارغ گذارند
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳۳ - بردن برادران یوسف را از پیش پدر و در راه هدایت خود چاه ضلالت کندن و وی را بی هیچ جنایت در چاه افکندن
که با کام دلت در دل چه دارند
حق الطاف تو چون می گذارند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - ملاقات کردن مجنون با شبان لیلی و خبر یافتن که مردان قبیله لیلی به غارت بیرون رفته اند و پیش لیلی رفتن وی
این بوی ز منزل که دارند
شب پیش در که می گذارند