گنجور

عطار » وصلت نامه » بخش ۷ - الحکایت الرموز داستان حکیم و مرد احول

 

احولک در دید اندر آینه

زان بکثرت دید او معاینه

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۹ - رجوع به قصه

 

آن حکیم پر خرد در آینه

جمله یکتا دید او معاینه

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۶ - حكایت ابراهیم علیه السلام

 

عقل هر دم بر خلاف آینه

میکند او مکرها هر آینه

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۶ - حكایت ابراهیم علیه السلام

 

چون برون آید ز پرده آینه

رخ نماید هرچه هست هر آینه

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۸۹

 

دایم پیش خود نهی آینه را هرآینه

ز آنک نظیر نیستت جز که درون آینه

در تو کجا رسم تو را همچو خیال روی تو

در دل و جان و در نظر منظره هست و جای نه

هم تو منزهی ز جا هم همه جای حاضری

[...]

مولانا
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵٧

 

روزی ز بهر تجربه بگرفتم آینه

دیدم نشان مرگ در آنجا معاینه

بگریستم بزاری زار از نهیب مرگ

در حال بر زمین زدم از درد آینه

گفت آینه مرا چه زنی خیره بر زمین

[...]

ابن یمین
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲۲

 

یک وجود و صد هزاران آینه

می نماید آن یکی هر آینه

شاه نعمت‌الله ولی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۶

 

آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه؟

چون رو به روی دوست ندارد هرآینه

مرآت دل به مصقله ذکر پاک کن

تا روی دوست را بنماید معاینه

«جَفُّ القَلَم بِما هو کاین» تمام شد

[...]

قاسم انوار
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۹

 

آیینه باش و عکس رخش بین در آینه

مشنو خبر که نیست خبر چون معاینه

گفتم توان جمال تو دیدن به عشوه گفت

گر صاف دل چو آینه باشی هرآینه

ذرات کون آینه‌های جمال اوست

[...]

جامی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۷

 

یک رو که درصد آینه بینی هرآینه

روی دگر نمایدت ای جان هر آینه

مهر رخش بصورت ذرات شد عیان

تا حسن خود بدید کماهی معاینه

چون شاهد جمال تو آغاز جلوه کرد

[...]

اسیری لاهیجی
 

قاآنی » مسمطات » در مدح و ستایش اختر شهریاری و صدف گوهر تاجداری سترکبری و مهدعلیا مام خجستهٔ شهریار کامگارناصرالدین شاه قاجار ادام‌الله اقباله گوید

 

میان بدر و چهر او بسی بود مباینه

از آنکه بدر هر کسی ببیندش معاینه

ولیک بدر چهر او گمان برم هر آینه

که عکس هم نیفکند چو نقش جان در آینه

قاآنی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۵ - دلاکیه عارف

 

پس به . . . خویش مالید آینه

گفت خوش بین باش به زین جای نه

عارف قزوینی