گنجور

 
مولانا

دایم پیش خود نهی آینه را هرآینه

ز آنک نظیر نیستت جز که درون آینه

در تو کجا رسم تو را همچو خیال روی تو

در دل و جان و در نظر منظره هست و جای نه

هم تو منزهی ز جا هم همه جای حاضری

آیت بی چگونگی در تو و در معاینه

از سوی تو موحدی از سوی من مشبهی

جانب تو مواصله جانب من مباینه