گنجور

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۳۳

 

او درین فکر تا به ما چه کند

ما درین فکر تا خدا چه کند

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۳۴

 

ما دل آسوده تا خدا چه کند

خواجه در حیله تا به ما چه کند

ابوسعید ابوالخیر
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰

 

دل من بی تو دگر دیده بینا چه کند

دیده بی منظر خوب تو تماشا چه کند

زان لبم می ندهد دل که نظر بر گیرم

چشم صوفی نشود سیر ز حلوا چه کند

داغ و دردی که رسد از تو مرا حق دل است

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۸

 

کسی که درد تو خواهد دلش دوا چه کند

ز عشق سینه که رنجور شد شفا چه کند

اگر نظر نگمارد به عاشق درویش

عتابت و کرم خویش پادشا چه کند

گرفتم آن سر زلف از سنم ندارد دست

[...]

کمال خجندی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹

 

کشتهٔ عشق او شفا چه کند

مردهٔ درد او دوا چه کند

پادشاهی گدای او دارد

بینوای درش نوا چه کند

راحت جان مبتلا است بلا

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵

 

دعای عمر به این صید مبتلا چه کند

به نیم کشته تیغ اجل، دعا چه کند

ز اختلاط منش می‌شود حیا مانع

ولی به جذبه عشقی چنین، حیا چه کند

به نا امید دل من، که آزمود ترا

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

دلم به غمزه آن شوخ دلربا چه کند

به زیر تیغ بلا، صید مبتلا چه کند

به مدعای دل آن به که ملتفت نشود

وگرنه با دل بسیار مدعا چه کند

حیای عشق نشود مانع از نظاره مشوق

[...]

میلی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸

 

چه پرسی ام که به جانت هوای ما چه کند

در آن چمن که گل آتش بود، صبا چه کند

تبسم تو که ناسور را دهد مرهم

به سینه نیش زند، نیش غمزه را چه کند

هزار گونه مراد محال می طلبی

[...]

عرفی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰

 

به جان خسته ندانیم که آن بلا چه کند

عنان به دشمن جان داده ایم تا چه کند

به دوستان نظرش نیست، مهر دشمن بس

کسی که دشمن مهر است، دوست را چه کند

تبسم تو که ناسور را بود مرهم

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳۲

 

آتش خشم به یاقوت مدارا چه کند؟

تندی سیل به همواری دریا چه کند؟

بی مددکاری دل دست دعا بیکارست

تیشه بی بازوی فرهاد به خارا چه کند؟

نشود طول امل دام ره گرمروان

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳۷

 

نسیم صبح به آن طره دوتا چه کند

به صدهزار گره یک گرهگشا چه کند

ز تیغ برق دل ابر چاک چاک شده است

به حسن شوخ سپرداری حیا چه کند

طلا ز صحبت اکسیر بی نیاز یود

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳۴ - در مذمّت سخن‌ناشناسان

 

غنچه چون گشت گل، صبا چه کند؟

چشم خورشید، توتیا چه کند؟

قدسی مشهدی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۶

 

همه دردیم تا دوا چه کند

همه دردیم تا صفا چه کند

گر دعا سحر سامری گردد

چه کند با تو بیوفا چه کند

به خودش این فراغت ارزانی

[...]

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۶۷

 

به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند

به شمع مهر و وفا خصمی صبا چه کند

تو کینه جوی و دعا بی اثر وفا بدنام

به نا امیدی من عشق بینوا چه کند

اسیر شهرستانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۷۶

 

سپند آتش خویشم، کسی دوا چه کند؟

به بی قراری من صبر بی نوا چه کند؟

حزین سوخته دل، می دهد به حسرت جان

زمانه عهد شکن، یار بی وفا چه کند؟

حزین لاهیجی